( 0. امتیاز از 0 )

خدای شاعری‌ام! ای خدای حضرت زهرا!

خودت بگو چه بگویم برای حضرت زهرا

بهشت می‌وزد از کوچه‌ها گمان می‌کنم از شهر

گذشته است دوباره عبای حضرت زهرا

نشسته با حسنین، از کران وحی بخواند

به عرش پرشده ازطنین صدای حضرت زهرا

تمام خستگی حیدر از تنش به درآید

دمی که دربگشاید حیای حضرت زهرا

چه‌قدر ماه حجاب تو کامل است همیشه

شب مدینه شب روشنای حضرت زهرا

فلک به بار نشسته چنین که خیل ملائک

نشسته منتظر ربنای حضرت زهرا

و مانده حسرت یک ذره خاک در دل جارو

که نور می‌دمد از جای پای حضرت زهرا

تنور شوق گلستان شدن چگونه نگیرد؟!

که خورده‌است به انگشت‌های حضرت زهرا

کسی به غیر علی نیست کفو صدق و صفایش

قسم به صدق حدیث کسای حضرت زهرا

تعداد نظرات : 0 نظر

ارسال نظر

0/700
Change the CAPTCHA code
قوانین ارسال نظر