( 0. 0 )

یکی از امتیازات و ویژگی های برجسته حضرت خدیجه علیهَاالسَّلام انتخاب شایسته و بایسته و هوشمندانه او و پیشتازی اش در گزینش اسلام و گرایش به پیام زندگی ساز و عدالت آفرین آسمانی است که سخت تحسین برانگیز و تاریخ ساز و الهام بخش است.

و از نظر روایات و تواریخ مسلم است که نخستین فردی که از میان زنان به رسول خدا صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آله وَ سَلَّم ایمان آورد و مسلمان شد، همسر مکرّمه اش حضرت خدیجه علیهَاالسَّلام بود، و از میان مردان نیز اولین کسی که به آن حضرت ایمان آورد امام امیر مؤمنان علی علیْه السَّلام بوده است.

«احمد بن واضح یعقوبی» در «تاریخ یعقوبی» در این باره می نویسد:

«و کان أوّل من أسلم خدیجه بنت خویلد [علیهَاالسَّلام] من النّساء وعلی بن أبی طالب [علیْهِ السَّلام] من الرّجال»[1]

«خدیجه علیهَاالسَّلام نخستین کسی بود از جنس زنان که مسلمان شد و علی علیْهِ السَّلام نیز نخستین کسی بود از جنس مردان که اسلام اختیار کرد».

امام امیر مؤمنان علی علیْهِ السَّلام فرمود:

«و لم یجمع بیت واحد یومئذٍ فی الإسلام غیر رسول الله و خدیجه و أنا ثالثهما».[2]

«جمع نشد در آن روز (یعنی روز بعثت پیامبر اکرم صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آله وَ سَلَّم ) در اسلام غیر از رسول خدا صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آله وَ سَلَّم و خدیجه علیهَاالسَّلام ، و من سومین نفر آنها بودم».

و از آن جا که این فضیلت یکی از مهم ترین فضائل این دو شخصیت بزرگ جهان اسلام به شمار می آید لذا جا دارد که مقداری در رابطه با آن بحث نماییم.

امام امیر مؤمنان علی علیْهِ السَّلام اولین مرد مسلمان

با مراجعه به روایات پی خواهیم برد که اولین فردی که از مردان به اسلام گروید و به رسول خدا صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آله وَ سَلَّم ایمان آورد، علی بن ابی طالب علیْهِ السَّلام بود.

1. رسول خدا صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آله وَ سَلَّم فرمود:

« اوّلکم وارداً -وروداً - علیّ الحوض اوّلکم اسلاماً، علی بن ابی طالب علیْهِ السَّلام ».[3]

«اولین کسی که در کنار حوض بر من وارد می شود اولین کسی است که به من ایمان آورده است، یعنی علی بن ابی طالب علیْهِ السَّلام »

2. و نیز خطاب به حضرت زهرا علیهَاالسَّلام فرمود:

«انّه لأول اصحابی اسلاماً».[4]

همانا - علی علیْهِ السَّلام - به طور حتم اولین نفر از اصحاب من است که اسلام آورد».

3. و نیز خطاب به امام امیر مؤمنان علی علیْهِ السَّلام فرمود:

«... انت اوّلهم ایماناً بالله..».[5]

«تو اوّلین فرد از صحابه هستی که به خدا ایمان آورده است».

4. و خطاب به فاطمه زهرا علیهَاالسَّلام فرمود:

«زوّجتک خیر امّتی، اعلمهم علماً، وأفضلهم حلماً، و اوّلهم سلماً».[6]

«تو را به ازدواج بهترین امّت خودم در آوردم، کسی که از حیث علم، اعلم مردم و از حیث حلم، افضل مردم و در انتخاب اسلام، اوّلین مردم بود».

5. و نیز دست امام امیر مؤمنان علی علیْهِ السَّلام را گرفت و فرمود:

«انّ هذا اوّل من آمن بی، وهذا اوّل من یصافحنی یوم القیامه، وهذا الصدیق الأکبر».[7]

«همانا این علی علیْهِ السَّلام اولین کسی است که به من ایمان آورد. و اوّلین کسی است که با من در روز قیامت مصافحه خواهد کرد، و این علی علیْهِ السَّلام صدّیق اکبر است».

6. ابو ایّوب انصاری از پیامبر اکرم صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آله وَ سَلَّم نقل کرده که فرمود:

«لقد صلّت الملائکه عَلَیّ وعلی عَلِیّ بسبع سنین قبل النّاس؛ لأنّا نصلّی لیس معنا احد یصلّی».[8]

« به طور حتم ملائکه هفت سال قبل از مردم بر من و علی علیْهِ السَّلام صلوات می فرستادند؛ زیرا ما نماز میگزاریم در حالی که با ما هیچ کس نبود که نماز گزارد».

7. عفیف می گوید:

«در عصر جاهلیت به مکّه آمدم تا برای خانواده ام از لباس ها و عطر آنجا خریداری نمایم. پیش عبّاس بن عبد الملک رفتم که مردی تاجر بود. و نزد او نشسته و به کعبه نظاره می کردم... ناگهان جوانی را دیدم که وارد مسجدالحرام شد و نظر خود را به آسمان افکند، آنگاه رو به کعبه ایستاد. مدتی نگذشت که نوجوانی وارد شد و طرف راست او ایستاد. مدت اندکی گذشت تا اینکه زنی وارد شد و پشت سر او ایستاد. آن جوان رکوع می کرد و با رکوع او نوجوان و آن زن نیز رکوع می کردند. سر را بلند کرد، آن دو نیز چنین کردند. او به سجده رفت، آنان نیز چنین کردند.

گفتم: ای عبّاس! امیر عظیمی است. عبّاس نیز گفت: امر عظیمی است، آیا می دانی که این جوان کیست؟ گفتم: نه. گفت: این محمّد بن عبدالله صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آله وَ سَلَّم پسر برادر من است. آیا می دانی که این نوجوان کیست؟ این علی بن ابی طالب علیْهِ السَّلام ، فرزند برادر من است. آیا می دانی که این زن کیست؟ این خدیجه علیهَاالسَّلام دختر خویلد همسر آن جوان است. و همانا پسر برادرم به من خبر داده که پروردگار او که پروردگار آسمان و زمین است وی را به این دینی که به آن عقیده دارد امر کرده است. به خدا سوگند که در روی زمین کسی بر این دین به جز این سه نفر نیست».[9]

گواهی اصحاب به سبقت ایمان امام امیرمؤمنان علی علیْهِ السَّلام

با مراجعه به تاریخ پی می بریم که بسیاری از صحابه به سبقت ایمان امام امیرمؤمنان علی علیْهِ السَّلام شهادت و گواهی داده اند. اینک به اسامی برخی از آنها اشاره می کنیم : ابوبکر، عمر، ابوعبیده، سلمان، ابوذر، عمّار، ابوایّوب انصاری، عبّاس بن عبدالمطلّب، ابن عبّاس، معاذ بن جبل، ابوسعید خدری، بُریده، ابن مسعود، انس بن مالک، جابر بن عبدالله، زید بن ارقم، ابورافع مولی رسول الله صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آله وَ سَلَّم، حذیفه بن یمان، خباب بن ارت، عبدالله بن عمرو.....

اینک به برخی از روایات در این مورد اشاره می کنیم

1. «ابن عبد البرّ قرطبی» در ترجمه امام امیرمؤمنان علی علیْهِ السَّلام می گوید:

روی عن سلمان و ابی ذر ومقداد و خباب وجابر وابی سعید الخدری و زید بن ارقم انّ علیّ بن ابی طالب [علیهِماالسّلام ] اوّل من اسلم، وفضّله هؤلاء علی غیره».[10]

«از سلمان و ابوذر و مقداد و خبّاب و جار و ابوسعید خدری و زید بن ارقم روایت شده که علی بن ابی طالب علیْهِ السَّلام اوّلین فردی است که اسلام آورده، و این افراد، علی علیْهِ السَّلام را بر دیگران برتری داده اند».

2. و نیز از «ابن عبّاس» نقل کرده که گفت:

«کان علی بن ابی طالب [علیْهِ السَّلام] اوّل من أسلم من النّاس بعد الخدیجه [علیهَاالسَّلام]»[11]

علی بن ابی طالب علیْهِ السَّلام اولین مسلمان از میان مردم بعد از خدیجه علیهَاالسَّلام است».

آنگاه می گوید: این سندی است که احدی در آن طعن و خدشه وارد نکرده است به جهت صحّت و وثاقت نقل آن.

3. «انس بن مالک» گفت:

«استنبیء النبیّ صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آله وَ سَلَّم یوم الاثنین و صلّی علی [علیْهِ السَّلام] یوم الثلثاء».[12]

«پیامبر صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آله وَ سَلَّم در روز دوشنبه به رسالت مبعوث شد و علی علیْهِ السَّلام در روزسه شنبه نماز بگزارد».

4. «زید بن ارقم» گفت:

«اوّل من آمن بالله بعد رسول الله [صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آله وَ سَلَّم]، علی بن ابی طالب [علیْهِ السَّلام]».[13]

«اوّلین کسی که بعد از رسول خدا صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آله وَ سَلَّم ایمان به خدا آورد علی بن ابی طالب علیْهِ السَّلام بود.»

5. «شدّاد بن اوس» می گوید:

«سألت خبّاب بن الارت عن اسلام علی [علیْهِ السَّلام] فقال: اسلم وهو ابن خمس عشره سنه، و لقد رأیته یصلّی قبل النّاس مع النبی [صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آله وَ سَلَّم] و هو یومئذ بالغ مستحکم البلوغ»؛[14]

«از خبّاب بن ارت درباره اسلام علی علیْهِ السَّلام سؤال کردم، در جوابم گفت:

علی علیْهِ السَّلام در حالی که پانزده سال داشت، اسلام آورد. و من او را مشاهده کردم که قبل از مردم با پیامبر صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آله وَ سَلَّم نماز می گزارد؛ در حالی که در آن وقت بالغی کامل بود.«

6. «حذیفه بن یمان» می گوید:

«کنّا نعبد الحجاره و نشرب الخمر وعلیّ [علیْهِ السَّلام] من ابناء اربع عشره سنه، قائم یصلی مع النبیّ [صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آله وَ سَلَّم] لیلاً ونهاراً، وقریش یومئذ تسافه رسول الله [صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آله وَ سَلَّم]، ما یذب عنه الا علی [علیْهِ السَّلام ]»[15]

«ما مشغول به عبادت سنگ بودیم و شراب می نوشیدیم در حالی که علی علیْهِ السَّلام چهارده ساله بود و ایستاده با پیامبر ، شب و روز نماز به جای می آورد. و قریش در آن روز به پیامبر صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آله وَ سَلَّم نسبت سفاهت می داد، و کسی به جز علی علیْهِ السَّلام از او دفاع نمی کرد.»

7. «احمد بن حنبل» از «زید بن ارقم» نقل کرده که گفت:

«اوّل من أسلم مع رسول الله [صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آله وَ سَلَّم]، علی بن ابی طالب [علیْهِ السَّلام]»[16]

«اولین کسی که به رسول خدا صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آله وَ سَلَّم اسلام آورد، علی بن ابی طالب علیْهِ السَّلام بود.»

8.  «سلمان فارسی رَحمَه الله» از پیامبر صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آله وَ سَلَّم نقل کرده که فرمود:

«اوّل هذه الأمه وروداً علی الحوض اوّلها اسلاماً علی بن ابی طالب [ علیْهِ السَّلام ]».[17]

«اولین کسی که از این امت بر من در کنار حوض وارد می شود، اولین کسی است که به من اسلام آورده است؛ یعنی علی بن ابی طالب علیْهِ السَّلام .»

9.«امام امیر مؤمنان علی علیْهِ السَّلام» فرمود:

«عبدت الله مع رسول الله [صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آله وَ سَلَّم] سبع سنین قبل أن یعبده احد من هذه الأمّه»[18]

من با رسول خدا صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آله وَ سَلَّم تا هفت سال خدا را عبادت کردیم قبل از آنکه کسی از این امت خدا را عبادت کند.»

10.  «ابورافع» می گوید:

«صلّی النّبیّ [صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آله وَ سَلَّم] یوم الاثنین وصلّت خدیجه [علیهَاالسَّلام ] آخر یوم الاثنین، وصلّی علیّ [علیهَاالسَّلام] یوم الثلثاء من الغد وصلّی مستخفیاً قبل الناس سبع سنین».[19]

«پیامبر صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آله وَ سَلَّم روز دوشنبه نماز خواند و خدیجه علیهَاالسَّلام آخر روز دوشنبه نماز به جای آورد و علی علیْهِ السَّلام روز سه شنبه فردای آن روز نماز به جای آورد. و او هفت سال قبل از مردم به طور مخفیانه نماز به جای می آورد.»

11. «ابوذر» می گوید: از رسول خدا صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آله وَ سَلَّم شنیدم که خطاب به امام امیر مؤمنان علی علیْهِ السَّلام می فرمود:

«انت اوّل عربی او اعجمی صلّی مع رسول الله [صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آله وَ سَلَّم]».[20]

«تو اوّلین کسی هستی که به من ایمان آورده و مرا تصدیق کرد.»

12. «ابو لیلی غفّاری» می گوید:

«ستکون من بعدی فتنه، فاذا کان کذلک فالزموا علی بن ابی طالب [علیْهِ السَّلام]، فانّه اوّل من آمن بی و اوّل من یصافحنی یوم القیامه، وهو الصدیق الأکبر وهو فاروق هذه الأمه».[21]

«از پیامبر صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آله وَ سَلَّم شنیدم که می فرمود: زود است که بعد از من فتنه ای واقع شود، هرگاه چنین شد، ملازم علی بن ابی طالب علیْهِ السَّلام و فاروق این امّت است.»

قرآن و سبقت ایمان امام امیرمؤمنان علی علیْهِ السَّلام

خداوند متعال در سورۀ توبه می فرماید:

(اَجَعَلْتُمْ سِقَایَهَ الْحَاجِّ وَعِمَارَهَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ کَمَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ وَجَاهَدَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ لَا یَسْتَوُونَ عِنْدَ اللَّهِ وَاللَّهُ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ) (سورۀ توبه، آیه 19)

«آیا سیراب کردن حجّاج، و آباد ساختن مسجدالحرام را، همانند [عمل] کسی قرار دادید که به خدا و روز قیامت ایمان آورده و در راه او جهاد کرده است ؟! [این دو] نزد خدا مساوی نیستند. و خداوند گروه ظالمان را هدایت نمی کند.»

«جلال الدّین سیوطی» در «تفسیر درّ المنثور» نقل کرده که طلحه گفت:

من صاحب خانه کعبه ام و کلید آن به دست من است. و عبّاس گفت:

من صاحب سقایه و آب دادن و مأمور بر آن هستم. علی علیْهِ السَّلام فرمود:

نمی دانم چه می گویید! من قبل از مردم به طرف قبله نماز خواندم، و من صاحب جهادم. آنگاه خدا این آیه را نازل کرد:( اَجَعَلْتُمْ سِقَایَهَ الْحَاجِّ وَعِمَارَهَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ کَمَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ...)[22]

این حدیث را «قندوزی حنفی» در « ینابیع المودّه»[23] به نقل از «سنن نسائی»، و «ابن مغازلی شافعی» در «مناقب علی بن ابی طالب علیْهِ السَّلام»[24] و «حموینی» در «فرائد السمطین»[25] و «ابن صباغ مالکی» در «الفصول المهمه»[26] نیز نقل کرده اند.

«واحدی» می گوید:

«همانا آیه در شأن علی بن ابی طالب علیْهِ السَّلام نازل شد هنگامی که طلحه و عبّاس به مقام خود افتخار می کردند. آنگاه خداوند این آیه را(اَجَعَلْتُمْ سِقَایَهَ الْحَاجِّ...) برای بیان فضیلت علی علیْهِ السَّلام نازل کرد»[27] «فضل بن روزبهان» می گوید:

«علما، این قصّه را در زمره فضایل امیر المؤمنین علیْهِ السَّلام شمرده اند، و فضایل او بیش از آن است که احصا و شماره شود، و این مسئله مورد اختلاف نیست تا بر آن دلیل اقامه شود...).[28]

بررسی احادیث معارض

برخی از علمای اهل سنّت در صدد استدلال به برخی از احادیث ضعیف السند برآمده اند تا اسلام ابوبکر را سابق بر اسلام امام امیرمؤمنان علی علیْهِ السَّلام معرفی کنند.

اینک به بررسی این احادیث می پردازیم:

1. «جلال الدّین سیوطی» از «ذهبی» در «تلخیص المستدرک» نقل کرده که خدیجه علیهَاالسَّلام و ابوبکر و بلال و زید اولین کسانی بودند که بعد از بعثت پیامبر صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آله وَ سَلَّم به او ایمان آورده و با او خدا را عبادت کردند.[29]

پاسخ:

اولاً: خود ذهبی در آخر کلامش آورده است:

«گویا گوش در این جا خطا کرده است؛ زیرا علی علیْهِ السَّلام می فرمود: من با رسول خدا صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آله وَ سَلَّم عبادت خداوند می کردیم در حالی که من هفت سال داشتم».[30]

ثانیا: با یک حدیث بدون سند نمی توان از احادیث متواتر و محکم و نصّ، رفع ید نمود. و لذا سیوطی بعد از نقل کلام ذهبی، روایت احمد بن حنبل را در سبقت داشتن اسلام علی بن ابی طالب علیْهِ السَّلام آورده است.

ثالثا: اگر ابوبکر همراه امام امیر مؤمنان علی علیْهِ السَّلام اسلام آورده بود باید همانند حضرت در نماز پیامبر صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آله وَ سَلَّم در مسجدالحرام شرکت مینمود؛ در حالی که چنین نبوده است.

2. «ابن حجر هیتمی» از «فرات بن سائب» نقل می کند که از «میمون بن مهران » سؤال کردم:

«آیا ابو بکر اولین کسی است که اسلام آورد یا علی علیْهِ السَّلام؟ گفت: به خدا سوگند! که ابوبکر به پیامبر صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آله وَ سَلَّم در زمان بحیرای راهب، اسلام آورد در آن زمانی که گذر پیامبر صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آله وَ سَلَّم به او افتاد...».[31]

پاسخ:

اولا: روایت از پیامبر صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آله وَ سَلَّم نقل نشده است.

ثانیا: حدیث به میمون بن مهران ختم می شود که از دشمنان امام امیر مؤمنان علی علیْهِ السَّلام به حساب می آید.

«ابن حجر عسقلانی» می گوید:

«میمون بن مهران بر علی علیْهِ السَّلام حمله می نمود».[32]

ثالثا: فرات بن سائب که راوی از میمون بن مهران است نیز در رجال مورد تضعیف واقع شده است؛ بخاری و ابن معین او را منکر الحدیث و دار قطنی و نسائی او را متروک، و ابوحاتم او را ضعیف الحدیث و... دانسته اند.[33]

رابعا: چرا ابوبکر در روز سقیفه یا در موقعی دیگر به این مطلب تصریح نکرده است؟

خامسا: امام امیر مؤنان علی علیْهِ السَّلام بر بالای منبر رسول خدا صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آله وَ سَلَّم ومنابر بصره و کوفه ادعا کرد که من اولین کسی هستم که اسلام آوردم و کسی او را تکذیب نکرد، با آنکه عده ای از منحرفین پای منبر او نشسته بودند.

«ابو جعفر اسکافی معتزلی» می گوید:

«و اما اینکه جاحظ برای امامت ابو بکر به تقدم اسلام او تمسک کرده است، اگر این احتجاج صحیح بود باید خود ابو بکر در روز سقیفه به آن احتجاج می نمود؛ در حالی که ما ندیدیم چنین کاری انجام داده باشد... و اگر این احتجاج صحیح می بود باید یکی از مردم برای ابوبکر ادعای امامت در عصر او یا بعد از عصرش به جهت تقدم در اسلام می کرد؛ در حالی که ما سراغ نداریم که کسی چنین ادعایی را کرده باشد. علاوه بر اینکه جمهور محدثین، اسلام ابو بکر را بعد از اسلام عده ای؛ امثال: علی بن ابی طالب علیهِماالسّلام و جعفر طیار علیْهِ السَّلام برادرش و زید بن حارثه و ابوذر غفاری و عمرو بن عنبسۀ سلمی و خالد بن سعید بن عاص و خبّاب بن ارت ، ذکر کرده اند. و اگر ما روایات صحیحه و سندهای قوی و مورد اعتماد را نظر و تأمل کنیم پی می بریم که همه آنها بر این دلالت دارند که علی علیْهِ السَّلام اوّل کسی است که اسلام اختیار نموده است».[34]

3. «ابن عبد البرّ» در ترجمه «ابوبکر» می نویسد:

«شیخی برای ما از مجالد، از شعبی، از ابن عبّاس نقل کرده که از او سؤال شد: کدامین شخص اولین کسی است که اسلام آورده است؟ گفت: ابو بکر».[35]

او نیز از شعبه، از عمر بن مرّه از ابراهیم نخعی نقل کرده که اولین مسلمان ابوبکر است.[36]

پاسخ:

اولا: این دو روایت از پیامبر صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آله وَ سَلَّم نقل نشده است.

ثانیا: مشخص نشده که شیخی که از مجالد نقل کرده کیست؟

ثالثا: مجالد کسی است که مورد تضعیف علمای رجالی اهل سنت قرار گرفته است:

«ابن معین» می گوید: به او احتجاج نمیشود. «احمد» می گوید: او چیزی نیست.

«نسائی» او را غیر قوی، و «دارقطنی» و «یحیی بن سعید» او را ضعیف شمرده اند. «ابن مهدی» نیز از او روایت نقل نمی کرده است.[37]

رابعا: شعبی از جمله کسانی است که آشکارا اعلان دشمنی نسبت به امام امیرالمؤمنان علی علیْهِ السَّلام می نمود.

خامسا: چگونه شعبی به ابن عباس چنین نسبتی را می دهد در حالی که ابن عبّاس از جمله کسانی است که بیشترین حدیث را در تقدم اسلام امام امیرمؤمنان علی علیْهِ السَّلام نقل کرده است.

سادسا: در مورد حدیث دوم، مضافا به اینکه انقطاع داشته و از صحابی نقل نشده است، در سند آن «شعبه بن حجّاج» است که بخاری در حق او گفته: احادیث او ازمنکرات است. و ابوحاتم نیز او را مجهول معرّفی کرده است.[38]

پی نوشت:

[1] . تاریخ یعقوبی، احمد بن واضح یعقوبی، ج 2، ص 23؛ ینابیع الموده لذوی القربی، سلیمان بن ابراهیم القندوزی الحنفی، ج 1، ص 190.

[2] . نهج البلاغه، خطبه 192 (القاصعه).

[3] . مستدرک علی الصحیحین، حاکم نیشابوری، ج 3، ص 147، ح 4662.

[4] . مسند، احمد بن حنبل، ج 5، ص 662 ح 19796.

[5] . حلیه الأولیاء، ابونعیم اصفهانی، ج 1، ص 65 و 66

[6] . مستدرک علی الصحیحین، حاکم نیشابوری، ج 3، ص 140، ح 4645.

[7] . معجم الکبیر ، ابوالقاسم سلیمان بن احمد طبرانی، ج 6، ص 269، ح 6184

[8] . الرّیاض النّضره، احمد بن عبدالله محب الطبری، ج 2، ص 217.

[9] . خصائص امیر المؤمنین علیْهِ السَّلام ، ابو عبدالرحمن احمد بن شعیب بن علی التسائی، ص 23، ح 6، سنن، ابوعبدالرحمن احمد بن شعیب بن علی النسائی، ج 5، ص 106، ح 8394؛ تاریخ الأمم الملوک، محمّد بن جریر طبری، ج 2، ص 311؛ الکامل فی التاریخ، ابن اثیر، ج 1، ص 484

[10] . الإستیعاب فی معرفه الأصحاب، ابن عبدالبرّ، ج 2، ص 470.

[11] . همان، ج 2، ص 470.

[12] . همان، ج 2، ص 472.

[13] . همان، ج 2، ص 472.

[14] . شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج 3، ص 260

[15] . همان، ج 3، ص 260.

[16] . مسند، احمد بن حنبل، ج 4، ص 368.

[17] . مستدرک علی الصحیحین، حاکم نیشابوری، ج 3، ص 136.

[18] . همان، ج 3، ص 112.

[19] . فرائد السمطین، ابراهیم بن محمّد الجوینی الخراسانی، ج 1، ص 243.

[20] . الرّیاض النضره، احمد بن عبدالله محبّ الطّبری، ج 2، ص 208.

[21] . الإصابه فی تمییز الطحابه ، ابن حجر عسقلانی، ج 4، ص 171.

[22] . تفسیر درّ المنثور، جلال الدّین عبدالرحمن بن ابی بکر السیوطی، ج 2، ص 262.

[23] . ینابیع المودّه لذوی القربی، سلیمان بن ابراهیم القندوزی الحنفی، ص 93.

[24] . مناقب علی بن أبی طالب علیهِماالسَّلام ، ابن مغازلی شافعی، ص 321 و 322.

[25] . فرائد السمطین، ابراهیم بن محمد الجوینی الخراسانی، ج 1، ص 203.

[26] . الفصول المهمّه، ابن صباغ مالکی، ص 108 و 109.

[27] . اسباب النّزول، ابوالحسن علی بن احمد بن محمد بن علی بن مویه واحدی، ص 164.

[28] . ابطال نهج الباطل، فضل بن روزبهان، ج 2، ص 122.

[29] . اللآلی المصنوعه، جلال الدّین عبدالرحمن بن ابی بکر السّیوطی، ج 1، ص 322.

[30] . صواعق المحرقه، ابن حجر مکّی، ص 45.

[31] . همان .

[32] . تهذیب التهذیب، ابن حجر عسقلانی، ج 10، ص 391.

[33]. میزان الاعتدال، شمس الدین محمّد بن احمد الذهبی، ج 3، ص 341؛ لسان المیزان، ابن حجر عسقلانی، ج 4، ص 430 و 431.

[34] . شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج 13، ص 224، خطبه 238.

[35] . الاستیعاب فی معرفه الأصحاب ، ابن عبدالبرّ، ج 1، ص 341.

[36] . همان، ج 1، ص 342

[37] . میزان الاعتدال، شمس الدین محمد بن احمد الذهبی، ج 3، ص 437 و 438.

[38] . لسان المیزان، ابن حجر عسقلانی، ج 3، ص 145.