( 0. 0 )

ریاحین: برخی می‌گویند: شرکت دادن زهرا علیهاالسلام در قضیه مباهله، هیچ دلالتی بر منزلت عظیم و فضیلت رفیع او ندارد. زیرا پیغمبر صلی الله علیه و آله از این جهت خانواده‌اش را آورد که آنان گرامی‌ترین و محبوبترین مردم نزد او بودند تا ثابت کند که آمادگی دارد در راه دین حتی عزیزترین افراد خود را قربانی کند. این مسأله، دلالت بر چیز دیگری ندارد.
در پاسخ او می‌گوییم: خداوند سبحان زهرا علیهاالسلام را در قضیه‌ای شرکت داده که به بقای دین و حقانیت آن مربوط است و تا قیامت جوهره‌ی ایمان بدان بسته است زیرا آنچه بناست با مباهله اثبات شود، بشر بودن عیسی علیه‌السلام و نفی الوهیت او است.
قرآن کریم این مشارکت را برای زهرا علیهاالسلام جاودانه کرده تا بیان دارد که او در کمال، سروری و فضیلت به مرحله‌ای رسیده که خداوند سبحان او را همراه پیغمبر، علی، حسن، حسین علیهم‌السلام و سند صدق پیغمبر صلی الله علیه و آله قرار داد. چه خداوند سبحان، پیغمبر صلی الله علیه و آله را فرمان داد که اینان را برای مباهله با خود ببرد نه اینکه پیغمبر صلی الله علیه و آله اینان را از پیش خود برده باشد.
بنابراین، آنان را برای این با خود نبرد که خانواده و اهل‌بیت او بودند بلکه، فاطمه، پیغمبر، علی، حسن و حسین علیهم‌السلام عزیزترین موجودات و گرامی‌ترین مخلوقات نزد خداوند سبحان بودند. به گونه‌ای که خداوند اراده کرد که به همه‌ی مردم بفهماند که بدرفتاری با این برگزیدگان پاکیزه، نابودی همه چیز است و بدون آنان، همه چیز در این دنیا بی‌ارزش است. در حدیث شریف نیز به همین نکته اشاره شده است.!1
شرکت دادن چند مرد و حصر عنصر زن در حضرت زهرا علیهاالسلام در مباهله اشاره به این دارد که هیچ‌یک از زنان به مقام سروری و کرامت و منزلت زهرا علیهاالسلام نزد خداوند متعال نمی‌رسند. بنابراین هیچکس نمی‌تواند برای دیگران صفتی ادعا نماید که امتیاز و فضیلتی برای آنان بر سایر زنان داشته باشد.
بنابراین مقام و فضیلتی که برای بعضی از زنان پیغمبر صلی الله علیه و آله مثل عایشه بر زنان امّت ادعا می‌شود، نمی‌تواند درست باشد، خصوصاً با ملاحظه‌ی کارهایی که پس از رحلت پیغمبر صلی الله علیه و آله انجام داد. مثل خروج بر امیرالمؤمنین علیه‌السلام و جنگ با وصی پیغمبر صلی الله علیه و آله که باعث کشتار شمار زیادی از مسلمانان و مؤمنان بی‌گناه شد و دست شیطان از همه جا که پیغمبر صلی الله علیه و آله اشاره فرموده بود، بیرون آمد. لذا نمی‌توان چنانکه برخی ادعا می‌کنند معاصی او را مجوّزی برای فعالیتهای سیاسی زنان دانست. از سوی دیگر این اعمال ناشایست وی نمی‌تواند قرینه رضایت و عدم رضایت اسلام در این امور باشد.
اما کارهای زهرا علیهاالسلام معیار و میزان است. زیرا در راه اطاعت خداوند متعال انجام شد و فاطمه علیهاالسلام زن پاکیزه‌ی معصومی است که می‌توان به گفتار و کردار او بر احکام شرعی اعم از سیاسی و غیره استدلال کرد.
سرور زنان جهان
روشن است که شبیه‌سازی و دادن ضابطه فکری یا صدور احکام نمی‌تواند به اندازه‌ی تجسّم و به عینیت درآوردن آن به صورت یک واقعیت زنده و متحرک به حکم، اندیشه و ضابطه، ثبات، قوت و ریشه دواندن در نفوس اعطا کند. زیرا دلیل عقلی یا فطری فقط می‌تواند انسان را قانع کند و بر او حاکم شود امّا تجسم اندیشه به انسان رضایت، اطمینان و آرامش می‌بخشد. دقیقاً بر اساس این قاعده که ابراهیم علیه‌السلام بدان عمل کرد: (قال: اولم تؤمن؟ قال: بلی ولکن لیطمئن قلبی).2
پذیرش فکری، عقلی و عملی مستند به برهان و حجّت قاطع وجود دارد و هیچ‌گونه خلل و نقصی در آن نیست. امّا آرامش و سکون نفس محتاج تجسم اندیشه در عینیت خارجی است تا آرامش روانی با آن پذیرش فکری و عقلی رسوخ یافته، هماهنگ و همراه شود و هر دو با هم دست احساسات و عواطف را گرفته هدایت کنند.
زهرا اولین زنی بود که الگو، نمونه و اسوه اعلای همه زنان در او عینیت یافت که پس از طی مسیر طولانی انسانیت که شماری از زنان در آن به کمال رسیدند و فاطمه قله این کمال بود. همانگونه که انسان کامل نخست در آدم عینیت پیدا کرد تا یک واقعیت زنده باشد که به دور از هرگونه اعوجاج و تزلزل و با تمام ویژگی‌ها و خصوصیت‌های زندگی انسان و با همه‌ی خلوص، صفا و پاکیزگی و با همه‌ی نیروهای فکری، عقلی و ادبی و با حکمت و تدبیر متوازن زندگی می‌کند تا آنجا که الگو و اسوه همه انسان‌ها بود از آن جهت که آدم پیغمبر و انسان بود نه آدم خاکی از آن جهت که از خاک آفریده شد بلکه خاکی که به تمام معنی انسان کامل شد.
این مسیر انسانی به سوی کمال تداوم یافت، مردان پیامبر فراوانی کامل شدند. از زنان نیز کسانی کامل شدند. مثل آسیه، مریم علیهم‌السلام و خدیجه علیهم‌السلام. سپس کمال در رسول خدا صلی الله علیه و آله به عنوان مرد، و در زهرا علیهاالسلام به عنوان زن به اوج خود رسید و هواهای نفسانی، آرزوها، غرایز و سایر عناصر گمراه‌کننده و محدودکننده، و فشارهای مکانی و اجتماعی و غیره و سرکشی و جبروت طاغوتها، هیچکدام نتوانست انسان را از مجسّم کردن انسانیت و زندگانی ایمانی در پرتو کمال و سرشار از سلامت و شمول بازدارد.
الگوی انسان‌ها همین نمونه‌های عالی بودند که توانستند انسان را قانع سازند که باید مبارزه کند و به مقابله برود و در سختی‌ها فرورود و می‌تواند پیروز شود و در این راه الگوی برتر او پیامبران و اولیای الهی از آدم علیه‌السلام تا خاتم صلی الله علیه و آله و اهل‌بیت او هستند. بنابراین اندیشه را دریافت نمی‌کند بلکه چگونگی حرکت و موضع را در رسول خدا صلی الله علیه و آله و وصی و ولی علیه‌السلام می‌بیند.
به همین منظور فقط به امر و نهی بسنده نکرده چنانکه خداوند می‌فرماید: (ما اتاکم الرسول فخذوه و ما نهاکم عنه فانتهوا)3 بلکه فرموده: (و لکم فی رسول‌الله اسوة حسنة).4 بنابراین خداوند حرکت، موضع، صفا و پاکیزگی را به عیان در پیغمبر و وصی او علیه‌السلام، و در زنانی که بزرگترین محنت‌ها و بلایا را دیده‌اند همچون زن فرعون و در فاطمه زهرا علیهاالسلام که فضای انحراف و خشونت و ستم در مقابلش موضع گرفت و در مریم دختر عمران که به رویارویی با فشارهای مکانی در حساس‌ترین مسائل مربوط به جنس زن رفت، به انسان می‌نمایاند.
منبع: رنج های حضرت زهرا سلام الله علیها، علامه سید جعفر مرتضی عاملی، ترجمه: محمد سپهری.

پی نوشت:
1. ر. ک: کافی، ج 1، ص 179 و 189؛ الغیبة نعمانی، ص 138 ـ 139؛ بصائر الدرجات، ص 488 ـ 489؛ الصحیح من سیرة النبی الاعظم، ج 8، ص 359.
2. بقره 26.
3. حشر، 7.
4. احزاب، 21.

 

Review Count : 0 Review

0/700
Change the CAPTCHA code