( 4.3 33 )

(باب 1: ولادتِها و حلیتها و شمائلها سلام الله علیها و جمل تواریخها)

 [روایت شماره] (01)

[الأمالی للصّدوق ] أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْخَلِیلِیُّ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی بَکْرٍ الْفَقِیهِ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ النَّوْفَلِیِّ، عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ یَزِیدَ، عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِیسَی، عَنْ زُرْعَةَ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنِ الْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ قَالَ:

قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِاللَّهِ الصَّادِقِ علیه السلام :

کَیْفَ کَانَ وِلادَةُ فَاطِمَةَ سلام الله علیها فَقَالَ:

نَعَمْ إِنَّ خَدِیجَةَ سلام الله علیها لَمَّا تَزَوَّجَ بِهَا رَسُولُ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم هَجَرَتْهَا نِسْوَةُ مَکَّةَ فَکُنَّ لا یَدْخُلْنَ عَلَیْهَا وَ لا یُسَلِّمْنَ عَلَیْهَا وَ لا یَتْرُکْنَ امْرَأَةً تَدْخُلُ عَلَیْهَا فَاسْتَوْحَشَتْ خَدِیجَةُ سلام الله علیها لِذَلِکَ وَ کَانَ جَزَعُهَا وَ غَمُّهَا حَذَراً عَلَیْهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم فَلَمَّا حَمَلَتْ بِفَاطِمَةَ سلام الله علیها کَانَتْ فَاطِمَةُ سلام الله علیها تُحَدِّثُهَا مِنْ بَطْنِهَا وَ تُصَبِّرُهَا وَ کَانَتْ تَکْتُمُ ذَلِکَ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم فَدَخَلَ رَسُولُ اللَّهِ یَوْماً فَسَمِعَ خَدِیجَةَ سلام الله علیها تُحَدِّثُ فَاطِمَةَ سلام الله علیها فَقَالَ لَهَا: یَا خَدِیجَةُ مَنْ تُحَدِّثِینَ؟

قَالَتْ:

الْجَنِینُ الَّذِی فِی بَطْنِی یُحَدِّثُنِی وَ یُؤْنِسُنِی، قَالَ:

یَا خَدِیجَةُ هَذَا جَبْرَئِیلُ [یُبَشِّرُنیِ ] یُخْبِرُنِی أَنَّهَا أُنْثَی وَ أَنَّهَا النَّسْلَةُ الطَّاهِرَةُ الْمَیْمُونَةُ وَ أَنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی سَیَجْعَلُ نَسْلِی مِنْهَا وَ سَیَجْعَلُ مِنْ نَسْلِهَا أَئِمَّةً وَ یَجْعَلُهُمْ خُلَفَاءَهُ فِی أَرْضِهِ بَعْدَ انْقِضَاءِ وَحْیِهِ.

فَلَمْ تَزَلْ خَدِیجَةُ سلام الله علیها عَلَی ذَلِکَ إِلَی أَنْ حَضَرَتْ وِلادَتُهَا فَوَجَّهَتْ إِلَی نِسَاءِ قُرَیْشٍ وَ بَنِی هَاشِمٍ أَنْ تَعَالَیْنَ لِتَلِینَ مِنِّی مَا تَلِی النِّسَاءُ مِنَ النِّسَاءِ فَأَرْسَلْنَ إِلَیْهَا: أَنْتَ عَصَیْتِنَا وَ لَمْ تَقْبَلِی قَوْلَنَا وَ تَزَوَّجْتِ مُحَمَّداً یَتِیمَ أَبِی طَالِبٍ فَقِیراً لا مَالَ لَهُ فَلَسْنَا نَجِی‌ءُ وَ لا نَلِی مِنْ أَمْرِکِ شَیْئاً فَاغْتَمَّتْ خَدِیجَةُ سلام الله علیها لِذَلِکَ فَبَیْنَا هِیَ کَذَلِکَ إِذْ دَخَلَ عَلَیْهَا أَرْبَعُ نِسْوَةٍ سُمْرٍ طِوَالٍ کَأَنَّهُنَّ مِنْ نِسَاءِ بَنِی هَاشِمٍ فَفَزِعَتْ مِنْهُنَّ لَمَّا رَأَتْهُنَّ فَقَالَتْ إِحْدَاهُنَّ: لا تَحْزَنِی یَا خَدِیجَةُ فَإِنَّا رُسُلُ رَبِّکِ إِلَیْکِ وَ نَحْنُ أَخَوَاتُکِ أَنَا سَارَةُ وَ هَذِهِ آسِیَةُ بِنْتُ مُزَاحِمٍ وَ هِیَ رَفِیقَتُکِ فِی الْجَنَّةِ وَ هَذِهِ مَرْیَمُ بِنْتُ عِمْرَانَ وَ هَذِهِ کُلْثُمُ أُخْتُ مُوسَی بْنِ عِمْرَانَ بَعَثَنَا اللَّهُ إِلَیْکِ لِنَلِیَ مِنْکِ مَا تَلِی النِّسَاءُ مِنَ النِّسَاءِ، فَجَلَسَتْ وَاحِدَةٌ عَنْ یَمِینِهَا وَ أُخْرَی عَنْ یَسَارِهَا وَ الثَّالِثَةُ بَیْنَ یَدَیْهَا وَ الرَّابِعَةُ مِنْ خَلْفِهَا. فَوَضَعَتْ فَاطِمَةَ سلام الله علیها طَاهِرَةً مُطَهَّرَةً.

فَلَمَّا سَقَطَتْ إِلَی الْأَرْضِ أَشْرَقَ مِنْهَا النُّورُ حَتَّی دَخَلَ بُیُوتَاتِ مَکَّةَ وَ لَمْ یَبْقَ فِی شَرْقِ الْأَرْضِ وَ لا غَرْبِهَا مَوْضِعٌ إِلا أَشْرَقَ فِیهِ ذَلِکَ النُّورُ وَ دَخَلَ عَشْرٌ مِنَ الْحُورِ الْعِینِ کُلُّ وَاحِدَةٍ مِنْهُنَّ مَعَهَا طَسْتٌ مِنَ الْجَنَّةِ وَ إِبْرِیقٌ مِنَ الْجَنَّةِ وَ فِی الْإِبْرِیقِ مَاءٌ مِنَ الْکَوْثَرِ فَتَنَاوَلَتْهَا الْمَرْأَةُ الَّتِی کَانَتْ بَیْنَ یَدَیْهَا فَغَسَلَتْهَا بِمَاءِ الْکَوْثَرِ وَ أَخْرَجَتْ خِرْقَتَیْنِ بَیْضَاوَیْنِ أَشَدَّ بَیَاضاً مِنَ اللَّبَنِ وَ أَطْیَبَ رِیحاً مِنَ الْمِسْکِ وَ الْعَنْبَرِ فَلَفَّتْهَا بِوَاحِدَةٍ وَ قَنَّعَتْهَا بِالثَّانِیَةِ ثُمَّ اسْتَنْطَقَتْهَا فَنَطَقَتْ فَاطِمَةُ سلام الله علیها بِالشَّهَادَتَیْنِ وَ قَالَتْ:

أَشْهَدُ أَنْ لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ وَ أَنَّ أَبِی رَسُولُ اللَّهِ سَیِّدُ الْأَنْبِیَاءِ وَ أَنَّ بَعْلِی سَیِّدُ الْأَوْصِیَاءِ وَ وُلْدِی سَادَةُ الْأَسْبَاطِ ثُمَّ سَلَّمَتْ عَلَیْهِنَّ وَ سَمَّتْ کُلَّ وَاحِدَةٍ مِنْهُنَّ بِاسْمِهَا وَ أَقْبَلْنَ یَضْحَکْنَ إِلَیْهَا وَ تَبَاشَرَتِ الْحُورُ الْعِینُ وَ بَشَّرَ أَهْلُ السَّمَاءِ بَعْضُهُمْ بَعْضاً بِوِلادَةِ فَاطِمَةَ سلام الله علیها وَ حَدَثَ فِی السَّمَاءِ نُورٌ زَاهِرٌ لَمْ تَرَهُ الْمَلائِکَةُ قَبْلَ ذَلِکَ وَ قَالَتِ النِّسْوَةُ: خُذِیهَا یَا خَدِیجَةُ طَاهِرَةً مُطَهَّرَةً زَکِیَّةً مَیْمُونَةً بُورِکَ فِیهَا وَ فِی نَسْلِهَا فَتَنَاوَلَتْهَا فَرِحَةً مُسْتَبْشِرَةً وَ أَلْقَمَتْهَا ثَدْیَهَا فَدَرَّ عَلَیْهَا فَکَانَتْ فَاطِمَةُ سلام الله علیها تَنْمِی فِی الْیَوْمِ کَمَا یَنْمِی الصَّبِیُّ فِی الشَّهْرِ وَ تَنْمِی فِی الشَّهْرِ کَمَا یَنْمِی الصَّبِیُّ فِی السَّنَةِ.

مصباح الأنوار: عن أبی المفضّل الشیبانی، عن موسی بن محمد الأشعری ابن بنت سعد بن عبدالله، عن الحسن بن محمد بن إسماعیل المعروف بابن أبی الشوارب عن عبیدالله بن علیِّ بن أشیم، عن یعقوب بن یزید، عن حمّاد مثلُه.

شیخ صدوق در کتاب امالی1 با چند واسطه از مفضل بن عمر نقل می‌کند که گفت:

به حضرت امام صادق علیه السلام گفتم:

ولادت فاطمه‌ی زهراء سلام الله علیها چگونه بود؟

فرمود:

بلی موقعی که پیامبر اکرم صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم با خدیجه‌ی کبری ازدواج نمود زنان مکّه از آن بانو کناره گیری نمودند، نزد او نمی‌رفتند و بر او سلام نمی‌کردند، هیچ زنی را اجازه نمی‌دادند که نزد آن بانو مشرّف شود. این موضوع باعث وحشت و ناراحتی خدیجه کبری شد، غم و اندوه وی برای پیامبر اکرم صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم بود که مبادا آن حضرت را آسیبی برسد.

هنگامی که خدیجه به حضرت زهرا سلام الله علیها حامله شد، فاطمه‌ی اطهر در رحم مادر با مادر گفتگو می‌کرد و او را امر به صبر می‌نمود. ولی خدیجه‌ی کبری این موضوع را از پیامبر صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم پنهان می‌داشت تا اینکه یک روز پیامبر خدا، نزد خدیجه‌ی کبری آمد و شنید که آن بانو با فاطمه‌ی زهرا سخن می‌گوید، فرمود:

ای خدیجه با که سخن می‌گویی؟! خدیجه گفت:

این بچّه‌ای که در رحم من است با من سخن می‌گوید و مونس من است.

پیامبر خدا صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم فرمود:

آری این جبرئیل است که به من بشارت می‌دهد و می‌گوید این فرزند دختر من است، این فرزند نسلیست طیّب و طاهر و مبارک. خدای توانا نسل مرا از این دختر برقرار و پایدار خواهد نمود. به زودی امامان را از این دختر به وجود می‌آورد و آنان را پس از اینکه وحی پروردگار قطع شود در زمین خلیفه‌ی خویشتن قرار خواهد داد.

حضرت خدیجه‌ی کبری دائماً در همین حال بود تا اینکه موقع وضع حمل وی فرا رسید، در این موقع خدیجه نزد زنان قریش و بنی هاشم فرستاد که بیایید و مرا درباره‌ی وضع حمل یاری نمائید. امّا آنها به او پاسخ رد دادند و در جواب گفتند:

چون تو سخن ما را نپذیرفتی و با محمّد صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم که شخص فقیر و یتیم ابوطالب بود ازدواج نمودی لذا ما نزد تو نخواهیم آمد و متصدّی هیچ گونه امر تو نخواهیم شد! ! خدیجه‌ی کبری از شنیدن این جواب غمگین گردید، در همان حالی که وی اندوهناک بود ناگاه چهار زن گندمگون و بلند بالا که مثل زنان بنی هاشم بودند نزد او حاضر شدند هنگامی که خدیجه‌ی کبری آنان را دید جزع و فزع کرد، یکی از آنان گفت:

ای خدیجه! محزون مباش! زیرا ما فرستادگان خداییم، ما خواهران تو هستیم، من ساره‌ام، این بانو آسیه بنت مزاحم است که در بهشت رفیق تو می‌باشد. این بانو: مریم دختر عمران و آن بانوی دیگر: کلثم خواهر موسی بن عمران است خداوند ما را فرستاده تا متصدی امر وضع حمل تو باشیم، یکی از آن زنان طرف راست و دیگری سمت چپ، سوّمی آنها مقابل حضرت خدیجه سلام الله علیها و چهارمی آنها پشت سر او نشستند و حضرت خدیجه سلام الله علیها، حضرت فاطمه سلام الله علیها را در حالی که پاک و پاکیزه بود زائید.

موقعی که حضرت زهراء سلام الله علیها متولّد شدند نور آن بانو درخشید تا اینکه تمام خانه‌های مکّه نورانی شد، هیچ خانه‌ای در شرق و غرب زمین باقی نماند مگر اینکه آن نور در آن تابید، آنگاه تعداد ده نفر از حورالعین نزد حضرت خدیجه‌ی کبری آمدند که با هر کدام یک تشت و ابریق2 بهشتی بود، ابریق‌ها پر از آب کوثر بودند، آن زنی که در مقابل حضرت خدیجه‌ی کبری بود ابریق‌ها را گرفت و حضرت فاطمه‌ی زهراء سلام الله علیها را با آب کوثر شستشو داد، بعداً دو حوله که از شیر سفیدتر و از مشک و عنبر خوشبوتر بودند بیرون آورد و یکی از آنها را به بدن مبارک حضرت زهراء سلام الله علیها پیچید و دیگری را برای آن حضرت مقنعه قرار داد، سپس آن زن از حضرت زهراء سلام الله علیها خواست که سخن بگوید، زهرای اطهر سلام الله علیها زبان به شهادتین گشود و فرمود:

«اَشهَدُ اَن لا اِلهَ اِلاّ الله وَ اَنَّ اَبی رَسُولُ الله سَیِّدُ الاَنبِیاءِ وَ اَنَّ بَعلی سَیِّدُ الاَوصیاءِ وَ وُلدی سادَةُ الاَسباطِ.»

آنگاه بر آن زنان سلام کرده و هر یک را با اسامی خود نام برد، آنان برای آن نوزاد مقدّس خندان شده و به یکدیگر بشارت دادند، اهل آسمان هم راجع به ولادت حضرت زهراء سلام الله علیها به یکدیگر بشارت می‌دادند. در آسمان نور درخشنده‌ای پیدا شد که ملائکه قبل از آن نظیر آن را ندیده بودند.

آن زنان به خدیجه‌ی کبری گفتند:

این مولود پاک و پاکیزه را که مبارک است بگیر! خود این نوزاد و نسل وی با برکت خواهند بود، خدیجه‌ی کبری سلام الله علیها با خوشحالی و مسرّت تمام حضرت زهراء سلام الله علیها را گرفته و پستان در دهان او نهاد و شیری در دهان وی جاری شد. پس حضرت فاطمه‌ی اطهر سلام الله علیها در هر روزی به قدر یک ماه و هر ماه به قدر یک سال رشد می‌کرد.3

[روایت شماره] (02)

[الأمالی للصّدوق ] [عیون أخبارالرّضا علیه السلام ] الْهَمَدَانِیُّ عَنْ عَلِیٍّ، عَنْ أَبِیهِ، عَنِ الْهَرَوِیِّ، عن الرّضا علیه السلام قَالَ:

قَالَ النَّبِیُّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم:

لَمَّا عُرِجَ بِی إِلَی السَّمَاءِ أَخَذَ بِیَدِی جَبْرَئِیلُ علیه السلام فَأَدْخَلَنِی الْجَنَّةَ فَنَاوَلَنِی مِنْ رُطَبِهَا فَأَکَلْتُهُ فَتَحَوَّلَ ذَلِکَ نُطْفَةً فِی صُلْبِی فَلَمَّا هَبَطْتُ إِلَی الْأَرْضِ وَاقَعْتُ خَدِیجَةَ فَحَمَلَتْ بِفَاطِمَةَ سلام الله علیها فَفَاطِمَةُ حَوْرَاءُ إِنْسِیَّةٌ فَکُلَّمَا اشْتَقْتُ إِلَی رَائِحَةِ الْجَنَّةِ شَمِمْتُ رَائِحَةَ ابْنَتِی فَاطِمَةَ.

[الإحتجاج ] مُرْسلاً مثلُه.

شیخ صدوق در کتاب امالی4 و کتاب عیون اخبار الرّضا5 علیه السلام با چند واسطه از حضرت رضا علیه السلام از پیامبر خدا صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم روایت می‌کند که فرمود:

موقعی که مرا به معراج بردند جبرئیل دست مرا گرفت و داخل بهشت نمود و از رطب بهشتی به من داد، من آن رطب را خوردم و آن رطب در صلب من مبدّل به نطفه شد، هنگامی که به زمین آمدم و با خدیجه‌ی کبری همبستر شدم پس او به فاطمه سلام الله علیها حامله شد، لذا فاطمه حوریه‌ایست که به شکل انسان می‌باشد، هر زمان که من مشتاق بوی بهشت می‌شوم دخترم فاطمه را می‌بویم.6

[روایت شماره] (03)

[معانی الأخبار] ابْنُ الْمُتَوَکِّلِ، عَنِ الْحِمْیَرِیِّ، عَنِ ابْنِ یَزِیدَ، عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ، عَنْ عَبْدِالرَّحْمَنِ بْنِ الْحَجَّاجِ، عَنْ سَدِیرٍ الصَّیْرَفِیِّ، عَنْ أَبِی عَبْدِاللَّهِ عَنْ آبَائِهِ: قَالَ:

قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم:

خُلِقَ نُورُ فَاطِمَةَ سلام الله علیها قَبْلَ أَنْ یَخْلُقَ الْأَرْضَ وَ السَّمَاءَ7 فَقَالَ بَعْضُ النَّاسِ: یَا نَبِیَّ اللَّهِ فَلَیْسَتْ هِیَ إِنْسِیَّةً؟

فَقَالَ:
فَاطِمَةُ حَوْرَاءُ إِنْسِیَّةٌ قَالُوا: یَا نَبِیَّ اللَّهِ وَ کَیْفَ هِیَ حَوْرَاءُ إِنْسِیَّةٌ؟

قَالَ:
خَلَقَهَا اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ مِنْ نُورِهِ قَبْلَ أَنْ یَخْلُقَ آدَمَ إِذْ کَانَتِ الْأَرْوَاحُ فَلَمَّا خَلَقَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ آدَمَ عُرِضَتْ عَلَی آدَمَ. قِیلَ یَا نَبِیَّ اللَّهِ وَ أَیْنَ کَانَتْ فَاطِمَةُ؟

قَالَ:
کَانَتْ فِی حُقَّةٍ تَحْتَ سَاقِ الْعَرْشِ، قَالُوا: یَا نَبِیَّ اللَّهِ فَمَا کَانَ طَعَامُهَا؟

قَالَ:
التَّسْبِیحُ وَ التَّقْدِیسُ وَ التَّهْلِیلُ وَ التَّحْمِیدُ، فَلَمَّا خَلَقَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ آدَمَ وَ أَخْرَجَنِی مِنْ صُلْبِهِ وَ أَحَبَّ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ أَنْ یُخْرِجَهَا مِنْ صُلْبِی جَعَلَهَا تُفَّاحَةً فِی الْجَنَّةِ وَ أَتَانِی بِهَا جَبْرَئِیلُ علیه السلام فَقَالَ لِی: السَّلامُ عَلَیْکَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ یَا مُحَمَّدُ! قُلْتُ: وَ عَلَیْکَ السَّلامُ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ حَبِیبِی جَبْرَئِیلُ، فَقَالَ:

یَا مُحَمَّدُ إِنَّ رَبَّکَ یُقْرِئُکَ السَّلامَ قُلْتُ: مِنْهُ السَّلامُ وَ إِلَیْهِ یَعُودُ السَّلامُ قَالَ:

یَا مُحَمَّدُ إِنَّ هَذِهِ تُفَّاحَةٌ أَهْدَاهَا اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ إِلَیْکَ مِنَ الْجَنَّةِ. فَأَخَذْتُهَا وَ ضَمَمْتُهَا إِلَی صَدْرِی، قَالَ:

یَا مُحَمَّدُ یَقُولُ اللَّهُ جَلَّ جَلالُهُ کُلْهَا فَفَلَقْتُهَا فَرَأَیْتُ نُوراً سَاطِعاً وَ فَزِعْتُ مِنْهُ فَقَال: یَا مُحَمَّدُ مَا لَکَ لا تَأْکُلْ کُلْهَا وَ لا تَخَفْ فَإِنَّ ذَلِکَ النُّورَ لِلْمَنْصُورَةِ فِی السَّمَاءِ وَ هِیَ فِی الْأَرْضِ فَاطِمَةُ قُلْتُ: حَبِیبِی جَبْرَئِیلُ وَ لِمَ سُمِّیَتْ فِی السَّمَاءِ الْمَنْصُورَةَ وَ فِی الْأَرْضِ فَاطِمَةَ؟

قَالَ:
سُمِّیَتْ فِی الأَرْضِ فَاطِمَةَ لِأَنَّهَا فُطِمَتْ شِیعَتُهَا مِنَ النَّارِ وَ فُطِمَ أَعْدَاؤُهَا عَنْ حُبِّهَا.

وَ هِیَ فِی السَّمَاءِ الْمَنْصُورَةُ وَ ذَلِکَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ «وَ یَوْمَئِذٍ یَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ بِنَصْرِ اللَّهِ یَنْصُرُ مَنْ یَشاءُ»8 یَعْنِی نَصْرَ فَاطِمَةَ لِمُحِبِّیهَا.

بیان: لعل هذا التأویلَ مبنیُّ علی أنَّ قوله «من بعد» قبل قوله «یومئذ» إشارةٌ إلی القیامة.

شیخ صدوق در کتاب معانی الاخبار9 با چند واسطه از امام صادق علیه السلام از پدران بزرگوارش از پیامبر اسلام صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم نقل می‌کند که فرمود:

نور فاطمه سلام الله علیها قبل از اینکه زمین و آسمان خلق شوند آفریده شد، بعضی از مردم گفتند:

یا رسول الله! پس بنابراین: فاطمه از جنس بشر نیست؟

فرمودند:
فاطمه حوریه‌ی انسیه‌ایست.

گفتند:
یا رسول الله! چگونه می‌شود که زهراء سلام الله علیها حوریه و انسیه باشد؟

فرمودند:
خدای توانا قبل از خلقت حضرت آدم و ارواح خلائق حضرت فاطمه‌ی اطهر سلام الله علیها را از نور خود آفرید، سپس آدم علیه السلام را خلق نموده و فاطمه سلام الله علیها را به وی عرض کرد، گفته شد:
یا رسول الله فاطمه سلام الله علیها در آن وقت کجا بود؟!

فرمود:
نور او در میان یک حقه در زیر ساق عرش جای داشت، گفتند:

ای رسول خدا! طعام وی چه بود؟

فرمود:
تسبیح و تقدیس و تهلیل10 و حمد خدا بود، موقعی که خدا حضرت آدم را آفرید و مرا از صلب او بیرون آورد خدای عزّوجلّ دوست داشت که حضرت زهرا سلام الله علیها را از صلب من خارج کند، پس او را از یک سیب بهشتی قرار داده و آن سیب را جبرئیل نزد من آورد و به من گفت:

«یا مُحمّد! السّلام علیک و رحمة الله و برکاته»، گفتم:

جبرئیل «و علیک السّلام و رحمة الله و برکاته.»

او گفت:
یا محمّد! خدا تو را سلام می‌رساند، گفتم:

سلام از او است و به سوی او باز خواهد گشت، گفت:

یا محمّد! این سیبی ا‌ست که خدای مهربان آن را از بهشت برای تو فرستاده، من آن سیب را گرفتم و به سینه‌ی خود چسباندم، جبرئیل گفت:

یا محمّد! خداوند می‌فرماید:
این سیب را تناول کن! هنگامی که آن سیب را دو نیمه کردم پس دیدم نوری از آن ساطع شد که من ترسان شدم! !

گفت:
یا رسول الله! پس چرا آن را تناول نمی‌کنی؟ میل کن و خائف مباش. زیرا این نور آن بانوییست که در آسمان منصوره و در زمین فاطمه‌ست.

گفتم:
ای حبیب من جبرئیل! چرا در آسمان منصوره و در زمین فاطمه‌ست؟

گفت:
بدین جهت در زمین فاطمه نامیده شده که شیعیانش از آتش بریده شده‌اند و دشمنان وی از محبّتش محروم خواهند بود و در آسمان بدین لحاظ منصوره است که خدا فرموده:

در آن روز - یعنی روز قیامت - مؤمنین برای نصرت خدا که هر کس را بخواهد یاری می‌کند خوشحال می‌شوند، منظور از این نصرت، همان نصرتیست که فاطمه‌ی اطهر سلام الله علیها برای دوستان خود خواهد داشت.
بیان: منظور از اینکه می‌فرماید «در این روز» اهل ایمان شاد می‌شوند، روز قیامت است.

 

[روایت شماره] (04)

[علل الشّرائع ] الْقَطَّانُ، عَنِ السُّکَّرِیِّ، عَنِ الْجَوْهَرِیِّ، عَنِ ابْنِ عُمَارَةَ، عَنْ أَبِیهِ، عَنْ جَابِر، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِاللَّهِ قَالَ:

قِیلَ یَا رَسُولَ اللَّهِ إِنَّکَ تَلَثَّمُ فَاطِمَةَ وَ تَلْزَمُهَا وَ تُدْنِیهَا مِنْکَ وَ تَفْعَلُ بِهَا مَا لا تَفْعَلُهُ بِأَحَدٍ مِنْ بَنَاتِکَ؟

فَقَالَ:
إِنَّ جَبْرَئِیلَ علیه السلام أَتَانِی بِتُفَّاحَةٍ مِنْ تُفَّاحِ الْجَنَّةِ فَأَکَلْتُهَا فَتَحَوَّلَتْ مَاءً فِی صُلْبِی ثُمَّ وَاقَعْتُ خَدِیجَةَ فَحَمَلَتْ بِفَاطِمَةَ فَأَنَا أَشَمُّ مِنْهَا رَائِحَةَ الْجَنَّةِ.

شیخ صدوق در کتاب علل الشّرایع11 با چند واسطه از امام محمّد باقر علیه السلام از جابر بن عبدالله نقل می‌کند که گفت:

به پیامبر خدا صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم گفته شد:
یا رسول الله! برای چیست که این قدر فاطمه‌ی زهراء سلام الله علیها را می‌بوسی و او را در بر می‌گیری و نزدیک خویش جای می‌دهی، با او یک لطف و مرحمتی داری که با دختران دیگر خود نداری؟!

فرمود:
جبرئیل سیبی از سیب‌های بهشتی برای من آورد و من آن را خوردم، آن سیب در پشت من مبدل به نطفه شد، وقتی با خدیجه همبستر شدم وی به فاطمه حامله گردید، لذا من از فاطمه بوی بهشت می‌بویم.

پی نوشت:

۱ـ  امالی صدوق ص 593.
۲ـ آبریز، آفتابه فلزی یا سفالی
۳ـ در کتاب مصباح الانوار از ابی مفضّل شیبانی با چند واسطه از حمّاد، مانند این حدیث آمده‌ست.
۴ـ امالی صدوق ص 460 ح 7.
۵ـ عیون اخبارالرّضا علیه السلام 1 / 115 ح 3.
۶ـ مثل این حدیث در کتاب احتجاج علامه‌ی طبرسی 2 / 408 آمده‌ست.
۷ـ قَبْلَ اَنْ یُخْلَقَ الأرْضُ وَ السَّماءُ.
۸ـ روم / 4 و 5.
۹ـ معانی الاخبار ص 396.
10ـ یعنی گفتن «لا اله الاّ الله».
11ـ علل الشّرایع 1 / 183 ح 1.

Review Count : 0 Review

0/700
Change the CAPTCHA code