( 4.4 36 )

ریاحین : مطلبی که در ادامه و با اندکی تلخیص می آید سخنرانی آیت الله استادی در ایام فاطمیه در مؤسسه آموزش عالی طلوع مهر قم می باشد که  در دو بخش ایراد شده است .اول :بیان مرحوم شرف الدین درباره آیات مرتبط با حضرت زهرا سلام الله علیها و دوم: بیان و توضیح برخی از نامها و القاب حضرت زهرا سلام الله علیها

 

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ

«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى سَیِّدِنَا مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ أَجْمَعِینَ وَ اللَّعنُ عَلَی أعدائِهِم إلی قیامِ یَومِ الدّین»

مرحوم سیّد شرف ‏الدّین ـ از علمای بزرگ ما ـ کتابی دارد به‏نام الکلمة الغرّاء فی تفضیل الزهرا؛ موضوع کتاب فضایل فاطمۀ زهرا سلام الله علیها و شناساندن حضرت است. مؤلف در این کتاب به چهار آیه از آیات قرآن مجید تمسّک کرده، می‏گوید: این آیات در ارتباط با فاطمۀ زهرا است و برای معرفی آن حضرت همین آیات کافی است.

آیۀ تطهیر

یکی آیۀ تطهیر است که با آن آشنا هستید؛ آیه‏ای که دربارۀ رسول خدا، امیرمؤمنان، فاطمۀ زهرا، امام حسن و امام حسین نازل شده آن ‏طوری که در کتاب‏های تفسیر توضیح داده‏اند، این آیه دلالت می‏کند بر عصمت امیرمؤمنان، فاطمۀ زهرا، امام حسن و امام حسین؛ یعنی از آیۀ شریفه استفاده می‏شود که خدای متعال خواسته شما پاک باشید؛ «إِنَّما یُریدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهیراً».1 مفاد و آن‏چه از آیه استفاده می‏شود، این است که امیرمؤمنان، فاطمۀ زهرا، امام حسن و امام حسین معصوم هستند.

آیت ‏اللّٰه جوادی می‏فرمایند که فاطمۀ زهرا امام و پیغمبر نیست، ولی سخن و عمل او، مثل امیرمؤمنان، مثل امام حسن، مثل امام حسین برای‏ ما حجت است؛ چون ملاک حجیت قول و فعل این بزرگوارها برای ما همان عصمت آنها است. چون امیرمؤمنان معصوم است، چون امام حسن و امام حسین معصوم هستند، هر چه می‏گویند، مطابق با واقع است، و هر چه را تأیید کنند، در آن اشتباه نیست. هر عملی که انجام بدهند، می‏تواند برای دیگران سرمشق و حجت باشد. فاطمۀ زهرا هم از این حیث مثل پیغمبر است، مثل امیرمؤمنان و مثل امام حسن و امام حسین مقام عصمت دارد.

آیۀ مباهله

آیۀ دیگری که در این کتاب به آن تمسّک شده، آیۀ مباهله است. با آیۀ مباهله هم شاید آشنا باشید؛ بنا شد رسول خدا صلی الله علیه و آله با نصارای نجران مباهله کنند. مفاد آیۀ شریفه این است که ما دعوت می‏کنیم از مردان خودمان، از زنان خودمان و از فرزندان خودمان، شما هم بیایید، تا با هم مباهله کنید. منظور از این‏ که رسول خدا فرموده ما انفس خود را دعوت می‏کنیم؛ یعنی امیرمؤمنان علیه السلام را، نساء را دعوت می‏کنیم؛ یعنی فاطمۀ زهرا سلام الله علیها را، ابناء را دعوت می‏کنیم؛ یعنی حسن و حسین علیه السلام را. این چهار نفر در ردیف هم قرار گرفتند؛ یعنی همان طور که آیۀ مباهله دقیقاً نشان می‏دهد که رسول خدا چقدر به حرف خودش ایمان دارد، نشان می‏دهد که امیرمؤمنان و امام حسن و امام حسین علیه السلام و فاطمۀ زهرا حقدر ایمان دارد. اگر می‏گوییم آیۀ مباهله علامت ایمان کامل رسول خدا است چون به حرف‏هایی که می‏زند و به آورده‏های خودش ایمان دارد؛ در این آیۀ شریفه فاطمۀ زهرا کنار امیرمؤمنان علیه السلام است؛ ایمان امیرمؤمنان مثل ایمان پیغمبر است، و ایمان فاطمۀ زهرا هم مثل ایمان رسول خداست.

آیه مودت اهل بیت

قرآن به رسول خدا صلی الله علیه و آله فرموده: به اینها بگویید که من از شما پاداشی نمی‏خواهم، مگر دوستی و مودّت اهل بیتم، دوستی و مودّت امیرمؤمنان، فاطمۀ زهرا، امام حسن و امام حسین علیه السلام. یکی از علما فرموده: پاداش هر چیزی اگر عادلانه باشد، باید مطابق آن چیز باشد؛ یعنی اگر شما کاری انجام می‏دهید که واقعاً ده هزار تومان قیمت آن است، پاداش آن همان ده هزار تومان است؛ اگر کمتر باشد، پاداش آن کار نیست، اگر کاری انجام می‏دهید که ده میلیون ارزش آن است، پاداش آن برابر آن است. قرآن مجید فرموده: پاداش رسالت رسول خدا صلی الله علیه و آله مودّت اهل بیت است. این بزرگوار فرموده: از این آیه استفاده می‏شود که مودّت اهل بیت در ردیف رسالت رسول خدا ست؛ رسالت رسول خدا چقدر کارآیی دارد؟ چقدر مؤثر است؟ چقدر می‏تواند در هدایت بشر مؤثر باشد؟ مودّت اهل بیت هم مساوی با آن است؛ چون اجر هر چیزی باید با آن مساوی باشد. اگر قرآن مجید می‏فرماید: به مردم بگویید من از شما اجری نمی‏خواهم، مگر مودّت و دوستی اهل بیت، باید این دوستی اهل بیت برابر با رسالت باشد، تا بتواند اجر رسالت باشد.

همچنین از سورۀ هل اتی که مربوط به فاطمۀ زهرا و اهل بیت علیهم السلام است، مقامات فاطمۀ زهرا استفاده می‏شود.

روایات هم فراوان است‏، بعضی‏ها چهل روایت در فضیلت فاطمۀ زهرا سلام الله علیها از عایشه از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل کرده‏اند.

از روایات معروف که، مثل آیۀ تطهیر می‏تواند عصمت فاطمۀ زهرا سلام الله علیها را اثبات کند، روایاتی است که مضمون آن این است که هر چه را فاطمه راضی باشد، خدا راضی است و هر چه را فاطمه راضی نباشد، خدا راضی نیست؛ رضای خدا در رضای فاطمه است و غضب خدا در غضب فاطمه. اگر فاطمۀ زهرا سلام الله علیها معصوم نباشد، این جمله دربارۀ او نباید گفته شود؛ چون آن که معصوم نیست، ممکن است کاری انجام بدهد که مورد رضای خدا نباشد. از این‏ که رسول خدا صلی الله علیه و آله به‏طور کلی بفرماید هر چه را فاطمه راضی است، خدا راضی است و هر چه را فاطمه راضی نیست خدا راضی نیست؛ (و این روایت به عبارات مختلف در کتاب‏های حدیثی ما و در کتاب‏های حدیثی اهل تسنن آمده)، عصمت فاطمۀ زهرا سلام الله علیها استفاده می‏شود.

اسامی بامسمای معصومین

علاوه بر آیات و روایات بعضی‏ها برای معرفی فاطمۀ زهرا سلام الله علیها به اسامی و القاب فاطمۀ زهرا سلام الله علیها تمسّک کردند؛ چون می‏دانید اسم‏های رسول خدا صلی الله علیه و آله، امیرمؤمنان علیه السلام، فاطمۀ زهرا و ائمۀ ما بی‏جهت نیست، اسم‏هایی نیست که بی‏معنی باشند. در جاهای دیگر گاهی این طور است که مثلاً اسم کسی را چیزی می‏گذارند که مصداق آن نیست؛ اسم او را می‏گذارند حسن، ولی از حُسن و نیکویی چیزی ندارد، اسم او را می‏گذارند رضا، ولی راضی به رضای خدا نیست، در عامّۀ مردم گاهی این طور است؛ یعنی اسم که می‏گذارند، گاهی به‏خاطر تبعیت از بزرگان وبه خاطر این‏ که هم‏نام با بزرگان باشد، گاهی هم برای این‏ که می‏گویند این نام را بگذاریم، به امید این‏ که این طور بشود، ولی برای پیغمبر و امیرمؤمنان و ائمۀ ما این طور نیست.

اگر گفته‏اند که «الأسماءُ تَنزِلُ مِنَ السَّماء»، دربارۀ این بزرگوارها حتمی است چون نام‏هایی که برای اینها انتخاب می‏شود، نام‏هایی است که خدای متعال و رسول خدا صلی الله علیه و آله گذاشته و همه واقعیت دارد. این‏ که در روایات ائمۀ ما نام‏های فاطمۀ زهرا سلام الله علیها را معنا کردند، اگر نام‏های فاطمۀ زهرا مثل نام من بود، معنا کردن نمی‏خواست؛ اسمی روی کسی گذاشتند، ممکن است با واقعیت باشد، ممکن است نباشد. این‏ که خود ائمه نام را معنی می‏کنند؛ یعنی این اسم‏ها بی‏جهت نیست.

اسامی فراوانی برای فاطمۀ زهرا هست؛ از جمله همین فاطمه؛ فاطمه در روایات ما و در کلمات بزرگان ما به چند صورت معنا شده که همۀ آن‏ها درست و قابل جمع است. این خانم را فاطمه نامیدند، به خاطر این‏ که «فُطِمَتْ مِنَ الشَّرِّ»،2 همان عصمت که ‏گفتیم؛ یعنی کسی‏ که در وجود او اصلاً شر و گناه پیدا نمی‏شود. فاطمه را فاطمه نامیدند؛ چون «فُطِمَتْ مِنَ الشَّر»؛ یعنی از شر بریده شده است.

در این‏جا لغت فَطَمَ، فُطِمَ، فَطَمَهُ همان بریدن باید تعبیر بشود؛ یعنی فاطمه را فاطمه نامیدند؛ چون از شر بریده شده، شر در وجود او نیست؛ یعنی معصوم است، یعنی در طول عمر خود هر کاری بکند، هر سخنی بگوید، هر کسی را تأیید کند و با هر کسی مخالفت کند، تمام اینها حجّت است.

گاهی گفتند فاطمۀ زهرا سلام الله علیها را فاطمه نامیدند؛ چون شیعیان و محبان فاطمۀ زهرا سلام الله علیها ـ که امیدوارم همۀ شما عزیزان از شیعیان و محبّان آن بزرگوار باشیدـ از عذاب، از جهنم، از گرفتاری‏های بعد از مرگ بریده شدند. فاطمه را فاطمه نامیدند؛ به‏خاطر این‏ که شیعیان او اهل عذاب نیستد، اهل جهنم نیستند، از جهنم و از عذاب بریده شدند.

گاهی در بعضی از روایات معنا شده که فاطمه را فاطمه نامیدند، «لِأَنَّ الْخَلْقَ فُطِمُوا عَنْ مَعْرِفَتِهَا»3 چون هیچ کسی نمی‏تواند فاطمه را آن‏طوری که هست بشناسد. حتماً این عبارت را شنیده‏اید که خدا را نشناخت، جز رسول خدا صلی الله علیه و آله، امیرمؤمنان علیه السلام و فاطمۀ زهرا سلام الله علیها ، و همین‏طور فاطمۀ زهرا سلام الله علیها را نشناخت، جز رسول خدا صلی الله علیه و آله و امیرمؤمنان علیه السلام؛ یعنی آن مقامی که فاطمۀ زهرا دارد، برای من و شما و بزرگ‏تر از من و شما، قابل درک نیست، مقامی نیست که به آن برسیم. گفتند فاطمه را فاطمه نامیدند، «لِأَنَّ الْخَلْقَ فُطِمُوا عَنْ مَعْرِفَتِهَا»؛چون مردم از شناخت حقیقی آن بانو بریده شدند. هیچ کسی نمی‏تواند ادعا کند که من فاطمۀ زهرا سلام الله علیها را آن‏طوری که هست، شناختم. هر کسی شناختی دارد، شناختی نسبی است.

در هر صورت، بعضی‏ها وقتی می‏خواهند فاطمۀ زهرا را معرفی کنند، سراغ نام‏های حضرت می‏روند، می‏گویند: هر کدام از این‏ نام‏ها بُعدی از ابعاد وجودی فاطمۀ زهرا را بیان می‏کند؛ یک نام عصمت او را بیان می‏کند، یک نام عظمت او را بیان می‏کند، یک نام علم او را؛ مثلاً از اسماء فاطمۀ زهرا سلام الله علیها محدَّثه است. محدَّثه؛ یعنی کسی که فرشته با او تماس می‏گیرد و مطالبی را در اختیار او می‏گذارد.

علامۀ مجلسی ـ رضوان ‏اللّٰه تعالی علیه ـ در بحار، بابی مطرح کرده با عنوان «الائمة علیهم السلام کُلُّهُم مُحَدَّثُون»؛ یعنی امیرمؤمنان، امام حسن و امام حسین تا امام زمان محدَّث هستند؛ و توضیح این نکته لازم است که وقتی پیغمبر از دنیا می‏رود، وحی قطع می‏شود. هر عالم شیعی و هر شیعه‏ای می‏داند که وقتی رسول خدا صلی الله علیه و آله از دنیا رفت، پیامبری به پایان رسید چون پیامبر ما خاتم پیامبران است. حتی در بعضی از عبارات از بزرگان ما نقل شده که با رحلت رسول خدا صلی الله علیه و آله «اِنقَطَعَ الوَحیُ»؛ وحی منقطع شد، دیگر وحی در کار نیست؛ اما معنای آن این نیست که فرشته‏ها خدمت امیرمؤمنان علیه السلام نیایند. آمدن فرشته ها خدمت امیرمؤمنان علیه السلام وحی نیست، اسم آن تحدیث است، وحی منقطع شده، ولی محدَّث بودن و تحدیث برقرار است، ائمۀ ما با فرشتگان در ارتباط بودند، امام زمان با فرشته‏ها در ارتباط است.

...مفاد سورۀ «إنا انزلنا» این است که در چنین شبی فرشته‏ها نازل می‏شوند، به چه کسی نازل می‏شوند؟ به امام زمان. گاهی گفته می‏شود برای اثبات وجود امام زمان به سورۀ «إِنَّا أَنزَلْنَا» تمسّک کنید؛ چون، هر سال شب‏ قدری هست و هر سال در شب‏ قدر فرشتگانی نازل می‏شوند. به چه کسی نازل می‏شوند؟ باید امامی باشد، باید کسی باشد که بر او نازل بشوند.

این‏ که گفته می‏شود وحی قطع شد، و این‏ هم که ما می‏گوییم ائمۀ ما با فرشته‏ها در تماس هستند، فاطمۀ زهرا سلام الله علیها محدَّثه است؛ فرشته‏ها و جبرئیل خدمت او می‏رسیدند، این دو مطلب دو مقولۀ جدایند و هر دو درست هستند. بعضی علمای اهل تسنن از روی ناآگاهی، به‏خصوص وقتی امام راحل این حدیث را خواند و فرمود که جبرئیل خدمت فاطمۀ زهرا سلام الله علیها می‏رسید، این‏جا و آن‏جا نشستند، گفتند: اینها می‏گویند به امیرمؤمنان علیه السلام و فاطمۀ زهرا وحی می‏شود. پس خاتم پیامبران بودن یعنی چه؟

اینها روی ناآگاهی این حرف را زدند، تمام شیعه و علمای شیعه همه و همه قبول دارند که با رحلت رسول خدا صلی الله علیه و آله وحی منقطع شده، ولی اگر فرشته خدمت امیرمؤمنان† می‏آید که می‏آید، اگر فرشته با فاطمۀ زهرا سلام الله علیها تماس می‏گیرد که می‏گیرد، این که فرشته بر امام زمان نازل می‏شود، این‏ اسمش وحی نیست، این همان است که در روایات ما آمده، فاطمۀ زهرا سلام الله علیها محدَّثه است، ائمۀ ما محدَّثون هستند.

عرض کردم علامۀ مجلسی بابی مطرح کرده با عنوان «الائمة علیهم السلام کُلُّهُم مُحَدَّثُون»، یعنی، فرشته‏ها با اینها ارتباط دارند، اینها با فرشته‏ها ارتباط دارند. یکی از نام‏های فاطمۀ زهرا محدَّثه است، و این نام هم بُعدی از ابعاد وجودی و عظمت فاطمۀ زهرا سلام الله علیها را بیان کند.

فاطمه، کوثر است

یکی از سوره‏هایی که مربوط به فاطمۀ زهرا سلام الله علیها می‏تواند باشد، سورۀ کوثر است. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ، إِنَّا أَعْطَیْناکَ الْکَوْثَرَ فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَ انْحَرْ إِنَّ شانِئَکَ هُوَ اَلأَبْتَرُ».

در تفسیر نیشابوری که از علمای قرن هشتم است این طور آمده: «قالَ عامّةُ أهلِ التَّفسیرِ إنَّ العاصَ بَن وائِل وَ جَمعاً مِن قُرَیش یَقولون إنَّ مُحَمَّداً لَا اِبنَ لَه یَقُومُ مَقامَهُ فَاِذا مَاتَ اِنقَطَعَ ذِکرُهُ وَ استَرَحْنَا مِنْهُ».

می‏گوید: تمام مفسرین گفتند که تعدادی از آن گردن‏کلفت‏های قریش، اینها دور هم جمع بودند؛ اشاره‏ای کردند به رسول خدا و گفتند ایشان عقبی ندارد، پسری ندارد که جانشین او بشود؛ وقتی از دنیا برود، دیگر نام او به فراموشی می‏افتد و دین او تمام می‏شود، ما هم از دست او راحت می‏شویم. این را که گفتند، سورۀ کوثر نازل شد. «إِنَّا أَعْطَیْناکَ الْکَوْثَرَ فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَ انْحَرْ إِنَّ شانِئَکَ هُوَ اَلأَبْتَرُ»،

یعنی رسول ما! پیامبر ما! اینها می‏گویند که شما فرزند ندارید و با رحلت شما نام شما فراموش می‏شود، اینها می‏گویند که با رحلت شما دین‏ شما از بین می‏رود. نه این طور نیست، ما به شما کوثر دادیم که این کوثر جواب حرف آنها را می‏دهد. اگر بگویند شما فرزند ندارید، کوثری که ما به شما دادیم، باعث بقای نسل شما است، اگر بگویند دین شما از بین می‏رود، کوثری که ما به شما دادیم، باعث بقای دین شما است.

گر چه روایتی نداریم که گفته باشد کوثر یعنی فاطمۀ زهرا، و مفسرین در بعضی از تفاسیر حدود بیست و شش مصداق برای کوثر ذکر کرده‏اند، ولی بعضی از بزرگان علمای ما مثل مرحوم مظفر و آیت‏ اللّٰه حاج شیخ مرتضی حائری ـ رضوان‏ اللّٰه تعالی علیه ـ و علامه طباطبایی، آن‏طوری که از ایشان در غیر تفسیر نقل شده، گفته‏اند: قراین نشان می‏دهد که این کوثر جز فاطمۀ زهرا سلام الله علیها نیست.

خدای متعال به پیامبر دلداری می‏دهد که اینها می‏گویند شما فرزند ندارید، اینها می‏گویند نامتان از بین می‏رود، اینها می‏گویند دینتان از بین می‏رود. ما به شما فاطمه را می‏دهیم که با فاطمه هم فرزندان شما می‏مانند، «إلی یوم القیامه»، هم نام شما برای همیشه می‏ماند و هم دین شما با فاطمه برای همیشه می‏ماند. بقاءِ اسلام با فاطمه هست و فرزندان فاطمه، با فاطمه هست و امام صادق، با فاطمه هست و امام زمان، این‏ها هستند که باعث بقای دین پیغمبر شدند و می‏شوند.

و نیز کوثر طبق بیان تعدادی از علمای ما می‏تواند به معنی ذّرّیۀ فاطمۀ زهرا سلام الله علیها باشد، «إِنَّا أَعْطَیْناکَ الْکَوْثَرَ»؛ یعنی، ما به شما ذّرّیۀ کثیر دادیم. کوثر، یعنی خیر کثیر و آن‏طوری که از تبیان شیخ طوسی استفاده می‏شود، یعنی خیر کثیر فزاینده، هم باید خیر باشد، هم باید زیاد باشد، هم باید روز به روز فزاینده باشد. و این جز فاطمۀ زهرا سلام الله علیها مصداق دیگری ندارد.

اگر کسی بگوید کوثر یعنی قرآن، می‏گوییم گر چه قرآن خیلی عظیم است، اما نمی‏تواند جواب این سه مطلب را بدهد، مشرکان می‏گویند پیامبر فرزند ندارد، ما بگوییم قرآن را به شما دادیم، خوب قرآن را دادیم، اما فرزند چه شد؟

بعضی گفتند منظور از کوثر، اسلام است، آنها می‏گویند فرزند ندارد، دین او از بین می‏رود، ما بگوییم اسلام؟ پس با قراینی که هست؛ به‏خصوص «إِنَّ شانِئَکَ هُوَ اَلأَبْتَر» فاطمۀ زهرا تنها مصداق کوثر است.

بعضی از بزرگان ما گفتند این سوره با این وجازت خود از جهات مختلف خبر غیبی است؛ خبر می‏دهد که نسل پیامبر برای همیشه می‏ماند، خبر می‏دهد نام پیغمبر برای همیشه می‏ماند، خبر می‏دهد دین پیغمبر برای همیشه می‏ماند، و شاید از همه مهم‏تر خبر می‏دهد که دشمنان ریشه‏کن می‏شوند، چیزی از آنها نمی‏ماند و نمانده است.

نامی از آنها نیست، امام حسین ما مانده، یزید کجا ست؟ امیرمؤمنان علیه السلام ما مانده، معاویه کجاست؟ دین رسول خدا صلی الله علیه و آله مانده، سایر ادیان کجا هستند؟.

می‏دانید تفوّق یک دین به منطق آن است. ممکن است امروز کسی بگوید غیر از اسلام دین‏های دیگر هم هست. ولی اگر کسی اهل مطالعه و بررسی باشد، دینی که منطق آن بر همۀ منطق‏ها تفوّق دارد، دینی که اگر دقت کنند، باید به سراغ آن بیایند، اسلام است. دینی که دین یهودی و مسیحی و ادیان دیگر را باقی نمی‏گذارد، اسلام است.

در هر صورت، یکی از آیات یا سوره‏هایی که مربوط به فاطمۀ زهرا سلام الله علیها است، همین سورۀ کوثر است که خدای متعال به پیامبرصلی الله علیه و آله فرمود: ما به شما خیر کثیر دادیم، خیر کثیر فزاینده دادیم که مصداق آن فاطمۀ زهرا سلام الله علیها است، به ‏وسیلۀ این فاطمه سلام الله علیها هم نسل شما می‏ماند، هم نام شما می‏ماند، هم دین شما می‏ماند «إِنَّ شانِئَکَ هُوَ اَلأَبْتَر»، دشمنان شما از بین می‏روند، آنها آتیه ندارند، عقبه ندارند، نامشان و مرامشان از بین می‏رود. برای همیشه مورد نفرین و لعن قرار می‏گیرند.

علامت سؤالی که حضرت زهرا سلام الله علیها در تاریخ گذاشت

... فاطمۀ زهرا وصیّت کرد که یا علی! من را شبانه غسل ‏دهید، حنوط ‏کنید، کفن ‏کنید، نماز بر من بخوانید و من را دفن ‏کنید که خود این وصیّت و موضع‏گیری‏های فاطمۀ زهرا سلام الله علیها بعد از رحلت رسول خدا صلی الله علیه و آله با هدف کمک به اسلام و روشن شدن حق بود. همه از هم سؤال می‏کنند که فاطمۀ زهرا سلام الله علیها چرا گفته من را شب غسل بدهید، شب کفن کنید، شب بر من نماز بخوانید، شب دفن کنید، چرا حاضر نشده که تشییع جنازه داشته باشد؟

فاطمۀ زهرا سلام الله علیها این سؤال را برای همیشه در تاریخ گذاشته که هر کس سؤال کند، چرا؟ جواب آن هم این است که فاطمۀ زهرا سلام الله علیها ناراحت بود، از اوضاع پیش آمده ناراحت بود، از شرایطی که بعد از رسول خداصلی الله علیه و آله پیش آمده بود، ناراحت بود و می‏خواست به من و شما بعد از چهارده قرن بفهماند که بعد از رسول خدا راه درستی را پیش نگرفتند، بعد از رسول خدا از آن راهی که پیغمبر ترسیم کرده بود، نرفتند، منحرف شدند، و الّا اگر فاطمۀ زهرا سلام الله علیها ناراحتی نداشت، نارضایتی نداشت، چرا باید وصیّت کند که من را شبانه دفن کنید؟

این موضع‏گیری‏ها، علامت سؤال‏هایی است که فاطمۀ زهرا در تاریخ گذاشته است. حضرت بعد از رحلت رسول خدا صلی الله علیه و آله بیمار شد، و آنهایی که به‏ عنوان خلیفۀ مسلمانان بودند، ‏خواستند از فاطمۀ زهرا سلام الله علیها عیادت کنند. در تاریخ و در کتاب‏های اهل تسنن هست که فاطمه راضی نمی‏شد که اینها عیادت او بیایند، چرا؟ چرا فاطمۀ زهرا سلام الله علیها راضی نمی‏شود عیادت او بیایند؟ چرا فاطمۀ زهرا سفارش می‏کند که نمی‏خواهم تشییع جنازه داشته باشم؟ اینها همه علامت سؤال‏هایی است که حضرت در تاریخ گذاشته، برای من، برای شما، برای تاریخ که همه‏ متوجه باشیم بعد از رسول خدا صلی الله علیه و آله حوادث و شرایطی پیش آمده که فاطمۀ زهرا سلام الله علیها ـ که گفتیم معصوم است ـ ، راضی نبوده، امیرمؤمنان علیه السلام راضی نبوده.

خود این برای همیشه گویا است؛ یعنی برای این‏ که مردم بفهمند چه راهی درست است، چه راهی نادرست، همین موضع‏گیری فاطمۀ زهرا کافی است، همین که به ما بفهماند من ناراضی بودم. می‏خواستند در خانۀ فاطمۀ زهرا را آتش بزنند که آتش زدند، چرا؟ این چراها همیشه در تاریخ هست.

اگر فاطمۀ زهرا سلام الله علیها با آنها مخالف نبود، اگر فاطمۀ زهرا به خلافت آنها راضی بود، اگر از شرایطی که پیش آمد راضی بود، چرا در خانۀ او را آتش بزنند؟ چرا هیزم بیاورند؟ چرا تهدید کنند؟ تمام اینها که در تاریخ هست، خوب نشان می‏دهد که فاطمۀ زهرا سلام الله علیها و امیرمؤمنان علیه السلام که هر دو معصوم بودند و همه وظیفه داشتند از این دو معصوم پیروی کنند، اینها از حوادثی که بعد از رسول‏ اللّٰه پیش آمد، راضی نبودند و برای همیشه این موضع‏گیری را در تاریخ ثبت کردند که من، شما، حتی بسیاری از غیر شیعیان هم به همین قطعات تاریخ مراجعه کنند، قدری دقت و قدری تأمل کنند و راه صحیح را از ناصحیح تشخیص دهند.

 

پی نوشت:

1. سورۀ احزاب، آیۀ 33.

2.  أمالی صدوق، ص592.

3.  بحار الأنوار، ج43، ص65.

 

 

منبع:

کتاب گفتارهای فاطمی

(مجموعه سخنرانی های آیت الله رضا استادی در ایام فاطمیه سالهای ۱۳۸۴-۱۳۹۴)

 

تدوین: محمد ربانی

 

Review Count : 0 Review

0/700
Change the CAPTCHA code