( 0. امتیاز از 0 )

روایت‌های تاریخی کمتر شنیده شده درباره دلداری‌های عقیله بنی‌هاشم به امیرمؤمنان(ع) و رفتار آکنده از مهربانی با مادرشوهر

جواد نوائیان رودسری – فرخنده ولادت بانوی عزت و شرافت، قافله‌سالار کاروان اسیران کربلا، حضرت زینب کبری(س) فرصتی مغتنم است برای از او گفتن؛ او که بر تارک انسانیت، همچون ستاره‌‌ای درخشان نورافشانی می‌کند تا برای نوعِ بشر، راهنمایی باشد که راه را از بیراهه بشناسند. وجود مقدس آن بانوی بزرگوار، در آغازین روزهای ماه جمادی‌الاول سال پنجم هجری در خانه ساده، اما نورانی مولی‌الموحدین، امیرمؤمنان، امام علی(ع)، پا به عرصه گیتی نهاد و جهان را با قدوم منوّر خود، نورانی کرد. حضرت زینب(س)، در دامان بهترین مادر تاریخ پرورش یافت؛ فاطمه(س) دختر گرامی حضرت ختمی‌مرتبت(ص) که سرور بانوان عالم و اسوه و الگوی بزرگ بشریت است. زیستن با خوبان و قریحه خداداد، از بانوی دشت نینوا، زنی ساخت چنان که اسلام را باید. او در سراسر عمر با برکتش، بنده خوب خدا، مددرسان خلق و حامی جایگاه امامت و ولایت بود. در سالروز ولادت باسعادت دختر ارجمند امیرالمؤمنین(ع)، با استاد ارجمند و محقق فرزانه، دکتر محمود مهدوی دامغانی به گفت‌وگو پرداختیم، تا در کلام عالمانه او که ترجمه‌های نابش از آثار برجسته تاریخ اسلام، همچون «طبقات ابن‌سعد»، «مغازی واقدی»، «شمائل النبی»، «الجمل» و ده‌ها اثر دیگر، زبان فارسی را مفتخر کرده است، از خصایل و سیره بانوی دشت کربلا، بیشتر بشنویم و بدانیم. استاد مهدوی دامغانی، افزون بر نگارش و تدوین آثار ماندگار، سال‌ها استاد دانشگاه فردوسی مشهد بوده‌است و بسیاری از دوستداران دانش و معرفت، خوشه‌چین خرمن علم وی بوده‌اند؛ او هنوز هم، مباحث گوناگونی را برای دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه‌های مشهد، تدریس می‌کند.

صبر، در میان تمام خصایل برجسته‌ای که مورخان و محدثان، از شخصیت حضرت زینب(س) نقل کرده‌اند، برجسته‌ترین و تأثیرگذارترین آن هاست. چه شد که شخصیت آن بانوی بزرگوار به چنین مقامی از صبوری دست یافت و آن حماسه جاودانه را در شب و روز عاشورا و پس از آن، در کوفه و دمشق خلق کرد؟
پروردگار متعال در آیه 10 سوره مبارکه «الزمر» می فرماید: «إِنَّمَا یُوَفَّى الصَّابِرُونَ أَجْرَهُم بِغَیْرِ حِسَابٍ»؛ هر آینه صبرکنندگان پاداش خود را برون از حساب دریافت می‌کنند. یکی از برترین نمادهای این صفت الهی و قرآنی در تاریخ اسلام، وجود مقدس حضرت زینب کبری(س) است؛ همان بزرگ بانویی که در سال پنجم هجری به دنیا آمد و پنج سال از عمر شریفش را در دامن پُرمهر نبی‌مکرم اسلام(ص) گذراند. پُر واضح است که دلبستگی رسول‌خدا(ص)، به نوه دختری‌اش، آن‌هم برگزیده دختری مانند زینب(س) چقدر زیاد بوده و آن بانوی گرامی نیز، جد بزرگوارش را تا چه پایه دوست می‌داشته‌است. همین دلبستگی زمینه‌ساز نخستین آزمون صبوری زینب ‌کبری(س) شد؛ او در پنج سالگی، طعم تلخ هجران جدّ بزرگوارش را کشید و طبق نقل قول مشهور، 95 روز پس از آن، در سوگ مادر گرامی‌اش، حضرت فاطمه زهرا(س) نشست. این دو رویداد پرمحنت، رنجی مضاعف را بر دوش دختر صبور خاندان علوی گذاشت. او در همان دوران هم، بار رنج برادران و پدر بزرگوارش را بر دوش می‌کشید و غمخوار مهربان امیرمؤمنان و حسنین(ع) بود.دست‌های مهربان و کوچک زینب کبری(س)، گرد و غبار غربت و رنج ناشی از آن را، از صورت نورانی پدر می‌ زدود و مادری‌های او برای پدرش، یادآور سیره مادر بزرگوارش بود. کودکی زینب کبری(س) در چنین شرایطی گذشت.

این صبر فوق‌العاده، چه تأثیری بر زندگی حضرت زینب(س) گذاشت و آیا جلوه‌هایی از آن را می‌توان در دوران جوانی ایشان هم احصا کرد؟
شاید یکی از مخفی‌ترین صفحات زندگی زینب کبری(س)، برای شیعیان و البته، خوانندگان محترم، حلم و بردباری او در احترام گذاشتن و همراهی با مادر شوهر بزرگوارش، اسماء بنت عمیس باشد. اسماء، پیش از ازدواج با حضرت علی(ع)، ابتدا زوجه برادر بزرگوار آن حضرت، یعنی جعفر بن ابوطالب بود و مادر عبدا... بن جعفر محسوب می‌شد.
وی پس از ازدواج با امیرمؤمنان(ع)، در خانه آن حضرت حضور داشت. میان اسماء و زینب کبری(س)، چه قبل و چه بعد از ازدواج با عبدا...، هیچ گزارشی مبنی بر اختلاف یا تنش، توسط مورخان نقل نشده است. این مسئله، برای نسل امروز که در آن، اختلاف میان عروس و مادر شوهر را، یک امر بدیهی می‌دانند، بسیار پندآموز است. این دو بانوی بزرگوار، در هر شرایطی، احترام یکدیگر را نگه می‌داشتند و تردیدی نیست که بخش مهمی از این علاقه پایدار و ناگسستنی، به واسطه صبوری و حلم حضرت زینب(س) ایجاد شد.
آزمون بعدی بانوی قهرمان کربلا، با شهادت جانسوز پدر بزرگوارش، امیرمؤمنان، علی(ع) رقم خورد؛ پدری که آسمان، پس از رسول‌خدا(ص)، بر چون اویی سایه نیفکنده بود و زینب(س)، چه نیکو از پس این آزمون برآمد و چه استوار برادران و اهل‌بیت خود را آرامش بخشید. حسنین(ع)، هنگام شدت گرفتن سختی و رنج، از مهربانی‌های خواهری دانشمند و حکیم بهره می‌بردند و در سایه‌سار صبر مثال‌زدنی او، آرامش می‌یافتند. اما دیری نگذشت که آزمون دیگری از راه رسید؛ زهر جفا، شهادت سبط اکبر(ع) را رقم زد؛ اما آن بانوی ارجمند، باز صبوری پیشه کرد و استقامتش در متون تاریخی و روایی شیعه و اهل‌سنت، ضرب‌المثل شد.

و کربلا؟
تمام گنجی که زینب(س)، طی 50 سال صبوری اندوخته بود، در کربلا به یاری‌اش آمد. در آن شب حساس، شب عاشورا، زمانی که حق به تمامی در برابر باطل قرار گرفته و شهادت امام حسین(ع) و یارانش حتمی بود؛ زینب(س)، در آن فضای پر خطر و بیم، باز به صبوری خود متوسل شد و با جملاتی که از لبان مبارک برادر خود شنید، آرامش یافت. او تا آخرین نفس پایداری کرد؛ گویی صبوری، بخشی جداناپذیر از وجود آن بانوی ممتاز و الهی بود؛ انگار مولوی این بیت را با الهام از صبوری دختر امیرمؤمنان(ع) نوشته است:
 «از دوست به یادگار دردی دارم
 کآن درد به صد هزار درمان ندهم»
 آن بانوی یگانه، سرانجام در سال 65 هجری، رحلت فرمود.

تعداد نظرات : 0 نظر

ارسال نظر

0/700
Change the CAPTCHA code
قوانین ارسال نظر