( 4.2 520 )

ریاحین ـ

«بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ هَذَا مَا أَوْصَتْ بهِ فَاطِمَةُ بنْتُ رَسُولِ اللَّهِ‏ صلى الله عليه وآله أَوْصَتْ وَ هِيَ تَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ وَ أَنَّ الْجَنَّةَ حَقٌّ وَ النَّارَ حَقٌّ وَ أَنَّ السَّاعَةَ آتِيَةٌ لا رَيْبَ فِيها وَ أَنَّ اللَّهَ يَبْعَثُ مَنْ فِي الْقُبُورِ يَا عَلِيُّ أَنَا فَاطِمَةُ بنْتُ مُحَمَّدٍ زَوَّجَنِيَ اللَّهُ مِنْكَ لِأَكُونَ لَكَ فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ أَنْتَ أَوْلَى بي مِنْ غَيْرِي حَنِّطْنِي وَ غَسِّلْنِي وَ كَفِّنِّي باللَّيْلِ وَ صَلِّ عَلَيَّ وَ ادْفِنِّي باللَّيْلِ وَ لَا تُعْلِمْ أَحَداً وَ أَسْتَوْدِعُكَ اللَّهَ وَ أَقْرَأُ عَلَى وُلْدِيَ السَّلَامَ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ». (1)

اين وصيت فاطمه دختر رسول خداست و او شهادت مى‏ دهد به يگانگى و يكتايى ذات باريتعالى و رسالت حضرت محمد رسول ‏الله و گواهى مى ‏دهد كه بهشت حق است و آتش جهنم حق است و بدون شك قيامت در پيش است و خواهد آمد و خدا در آن روز همه را از قبرها برمى ‏انگيزد.

اى على! من فاطمه دختر محمدم كه خداوند مرا به ازدواج تو درآورد تا در دنيا و آخرت همسر تو باشم و از آنِ تو، تو از هركس بر من نزديكترى. مرا شبانه حنوط كن و شب غسل بده و شبانه كفنم كن و شب به خاك بسپار و كسى را از دفن من مطلع مكن. تو را به خدا مى ‏سپارم و سلام من به فرزندانم تا روز قيامت برسان.

در بعضى از روايات آمده است كه زهرا عليها السلام به على‏ عليه السلام فرمود:

اى پسرعمو! دلم تمناى مرگ دارد. ساعتى نخواهد گذشت جز آن كه از تو مفارقت نمايم.

على ‏عليه السلام فرمود: اى دختر رسول خدا! وصيت كن به آنچه مى‏ خواهى و هر چه در دل دارى بيان كن.

على‏ عليه السلام بالاى سر فاطمه‏ عليها السلام نشست، فاطمه‏ عليها السلام عرض كرد: اى پسر عمو! هيچگاه در زندگى به تو دروغ نگفته ‏ام و در زندگى زناشويى با تو راه خيانت نپيموده ‏ام و هرگز در معاشرت با تو از در مفارقت وارد نشده ‏ام و پيوسته مطيع فرمان تو بوده ‏ام. 

على‏ عليه السلام فرمود: پناه مى ‏برم به خدا (اى دختر رسول خدا) تو بانوى راستگويى و داناتر و پرهيزگارتر و نيكوكارتر و گرامى ‏تر از هر كسى، من نيز از خدا در مخالفت با تو بيمناك بوده ‏ام و فراق تو بر من سخت ناگوار است فقدان تو بر من تجديد مصيبتى است كه از رحلت پيغمبر بر من وارد شد. به خدا قسم مصيبت فراق تو بر من چنان است كه هيچ چيز نمى ‏تواند مرا تسليت دهد.

آن بانو در حالى كه اشك مى ‏ريخت گفت: شوهر گرامى‏ ام خداوند تو را جزاى خير دهد؛ وصيت من اين است كه دختر خواهر من اَمامَه را تزويج كنى (امامه دختر زينب بنت رسول‏ الله بود كه مادرش در زمان پدر فوت كرده بود) زيرا امامه به فرزندان من مهربانى خواهد كرد و بهترين پرستار آنها است و مرد هم ناگزير است زنى در خانه داشته باشد.

همسرم! وصيت ديگرم اين است كه هيچكس به جنازه من حاضر نشود. من از اين مردم كه به من ستم كردند و حق مرا غصب نمودند متنفرم. اينها دشمن من و دشمن رسول خدا صلى الله عليه وآله هستند. اجازه نده از اين قوم و هوادارانشان كسى بر جنازه من حاضر شوند و نماز بخوانند. يا على! مرا در تاريكى شب آنگاه كه ديدگان مردم به خواب رفت به خاك بسپار تا از دفن من بى ‏خبر باشند. (2)
 
بيان و رفع شبهه‏

آيا فاطمه زهرا عليها السلام شهيد خوانده مى ‏شود؟

با سخن از حوادث پس از پيامبر صلى الله عليه وآله و پيوستن اولين فرد خاندانِ آن حضرت به‏ ايشان، يعنى فاطمه زهرا عليها السلام، نام ايشان با عنوان شهيد مطرح مى ‏گردد. اطلاق عنوان شهيد با بررسى تفسير و تحليل ‏ها پيرامون حديث «ان فاطمة عليها السلام صديقة شهيدة» اين پرسش را در ذهن برخى برانگيخته است كه اگر از واژه شهيد در روايت، معناى فقهى آن در نظر گرفته شود، نادرستى آن روشن است زيرا شهيد با احكام ويژه ‏اش در فقه به كسى اطلاق مى ‏شود كه در ميدان نبرد كشته شده باشد.

اگر واژه شهيد را با عنوان تشبيهى و همانندى در پاداش هم در نظر بگيريم زن نيز اگر در حال مثلا به دنيا آوردن فرزند از دنيا برود در اين معنا و پاداش آن مشترك است در نتيجه قرار گرفتن فاطمه زهرا عليها السلام در اين رديف، افتخار و عظمتى براى‏حضرت ايشان به شمار نمى رود كه گفته شود: «إن فاطمة عليها السلام صديقة شهيدة»؛ بنابراين فقط مى‏ توان منظور از معناى واژه شهيده را همان معناى برتر و مرتبه والايى دانست كه سرور بانوان دو عالم هم‏ رديف پيامبران و صديقين و شهدا و گواهانى باشد كه گواه و الگوى مردم هستند اما از اين منظر، دريافت چنين مفهومى از شهيد با استدلال به آن ممكن نيست چون واژه شهيد و شهيده در معنا و مفهوم اعم از مدعا هستند.

در توضيح بايد گفت: شهيد به معنى كسى است كه در راه دفاع از حق به وسيله شمشير يا سلاح و يا وسيله ديگرى كه بر او بزنند و كشته شود. چنين كسى اگر در ميدان نبرد كشته شد، حكمى از احكام فقه به او اختصاص دارد و آن عدم نياز به غسل است. با اين ‏وصف، آيا كسى مى ‏تواند چنين پندارد كه اميرمؤمنان ‏عليه السلام به خاطر آنكه در ميدان نبرد كشته نشد، شهيد نيست؟

اما استناد مرگ فاطمه ‏عليها السلام به زدن آن حضرت با تازيانه و فشردن ميان در و ديوار، واقعيت غمبارى است كه روايات رسيده در اين مورد بسيار است. در اين باره بنگريد به «كامل الزّيارات» و به خبر «حمّاد بن ‏عثمان» از امام صادق ‏عليه السلام كه مى ‏گويد: در سفر معراج پيامبر صلى الله عليه وآله، هنگام گزارش از آينده امّت، به آن حضرت گفته شد: «امّا دخترت زهرا، پس از رحلت تو، مورد ستم قرار خواهد گرفت. او را در حالى كه باردار است، خواهند زد و او جنين خود را بر اثر آن ضربات ظالمانه خواهد افكند و به شهادت خواهد رسيد: «وَ امّا إبْنَتُكَ فاطِمَة فَتُظْلَم وَ هِىَ....» (3).

---------------------------------------------------------------------------

1) بحارالانوار، چاپ قديم، ج 61، ص 10

2) فاطمة الزهرا سيدة نساء العالمين، ص 435

3) كامل الزِّيارات، ص 333

 

Review Count : 0 Review

0/700
Change the CAPTCHA code