( 0. 0 )

ریاحین :  آیت الله استادی در سخنانی نسبت به ترک امر به معروف و نهی از منکر در جامعه اسلامی هشدار داده و از وضعیت فعلی جامعه و بی توجهی به این فریضه مهم  انتقاد کرد. در ادامه متن کامل سخنرانی ایشان را می خوانید.

 

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ

 

بخشی از خطبۀ فاطمۀ زهرا سلام الله علیها دربارۀ فلسفۀ احکام است، جمله‏ای از آن را همراه با مقدمه‏ای توضیح می‏دهم.

احکام خدای متعال؛ واجب، حرام، مکروه، مستحب، تابع مصالح و مفاسد است. یعنی چیزهایی را خداوند متعال حرام می‏کند، که برای انسان‏ها، برای خانواده‏ها ضرر دارد. کاری را که خداوند متعال واجب می‏کند برای شخص انسان، برای معنویات انسان، برای خانواده و برای جامعه سود و مصلحت دارد چیزی که مصلحت دارد ولی نه به آن حدی که واجب بشود، مستحب می‏شود. یا مشکلاتی دارد ولی نه به آن حدّی که حرام بشود، مکروه می‏شود.

البته گاهی هم این طور نیست، یعنی کاری نه سود آن‏چنانی دارد، نه ضرر آن‏چنانی دارد که به دلیل آن سود واجب شده باشد یا به خاطر آن ضرر حرام شده باشد، در این‏طور موارد می‏گویند مصلحت در خود امر است. مثلاً خداوند متعال می‏خواهد من و شما را امتحان کند، کاری که نه خوبی زیادی دارد و نه بدی زیادی؛ نه می‏تواند واجب باشد، نه می‏تواند حرام باشد واجب می‏کند یا حرام می‏کند تا ببیند ما تسلیم هستیم یا نیستیم، قبول می‏کنیم یا فقط هر چیزی را فهمیدیم مصلحت دارد قبول می‏کنیم، هر چه را فهمیدیم مفسده دارد قبول می‏کنیم.

خدای متعال احکامی برای خانۀ کعبه قرار داده است؛ مثلاً باید دور این سنگ‏ها چرخید و طواف کرد، یکی می‏گوید چرا؟ می‏گوییم خداوند می‏خواهد بندگان خود را امتحان کند ببیند چون خدای متعال فرموده قبول می‏کنند یا نه؟ ما خدا را حکیم می‏دانیم؛ حکمت خدا ایجاب می‏کند که احکام، تابع مصالح و مفاسد باشد ولی در عین حال هر جا هم نفهمیم، می‏پذیریم، قبول می‏کنیم و تسلیم هستیم. اصلاً حقیقت ایمان به همین است که انسان تسلیم خدای متعال باشد.

در بعضی از کتاب‏های رجالی ما نقل شده که یکی از روات ـ ظاهراً به امام صادق ـ عرض کرد: آقا اگر شما اناری را از وسط دو نیم کنید اناری که از یک درخت است، از یک باغ و باغچه است، از یک آب و خاک استفاده کرده، اگر شما آن را نصف کنید بگویید این نصفش حلال است آن نصفش حرام است من می‏پذیرم. همه باید این طور باشیم و در مقابل حکم خدای متعال تسلیم باشیم، اهل چون و چرا نباشیم که چون و چرا با ایمان نمی‏سازد.

بحث دربارۀ فلسفۀ احکام؛ آری یا نه!

دربارۀ فلسفۀ احکام چند نظریه هست؛ بعضی شاید بگویند که اصلاً در این وادی وارد نشوید مثلا به منبری بفرمایند که در هیچ منبری از فلسفۀ احکام صحبت نکن! این حرف درستی نیست، چون گاهی در خود قرآن و روایات به فلسفۀ برخی از احکام اشاره شده است.

بعضی‏ها در مقابل می‏گویند هر حکمی از احکام خدای متعال ـ چه در قرآن، چه در روایات ـ اگر برای آن فلسفه‏ای ذکر شده که همان است، اگرنه هر چه به ذهن شما می‏آید بگویید خدای متعال این را واجب کرده و فلسفه‏اش این است، و اگر خلاف هم درآمد فردا پس می‏گیریم.

مثلاً در روایت می‏خوانیم که این غذا، خوردنش مستحب است. برای چه؟ نمی‏دانیم ولی علم روز می‏گوید این غذا برای بدن و اعصاب شما مفید است، بعضی‏ها می‏گویند شما هم بگویید این غذا برای همین فواید مستحب شده است. فردا اگر گفتند این‏طور نیست، ما هم حرف را پس می‏گیریم. این هم حرف درستی نیست، که ما مطالب سست و بی‏مدرک بگوییم، بعداً بخواهیم پس بگیریم. این کار باعث می‏شود که اعتقادات مردم قدری متزلزل بشود.

بعضی‏ها می‏گویند کلیّات را بگویید، به جزئیات کاری نداشته باشید؛ شما دربارۀ وضو صحبت می‏کنید، دربارۀ غسل صحبت می‏کنید، بگویید فلسفۀ غسل تمیز بودن و طهارت است؛ دیگر کاری به جزئیاتش نداشته باشید که چرا وضو این‏طور است، چرا صورت را گفته‏اند از بالا بشویید، چرا دست را گفته‏اند از بالا بشویید، چرا سر را گفته‏اند مسح کنید، به این‏ها کاری نداشته باشید. نظرات دیگری هم هست.

به هر حال در خطبۀ فاطمۀ زهرا تعدادی از احکام الهی ذکر شده و برای هرکدام آن‏ها فلسفه‏ای بیان شده است. یعنی حداقل در این محدوده حتماً ما مجازیم صحبت کنیم. وقتی فاطمۀ زهرا از فلسفۀ حکمی صحبت می‏کند، پیداست که ما هم مجازیم بیان کنیم.

حضرت فاطمه از فلسفۀ امر به معروف می‏گوید

فاطمۀ زهرا سلام الله علیها می‏فرماید: «فَجَعَلَ اللَّهُ الْإِیمَانَ تَطْهِیرا ًلَکُمْ مِنَ الشِّرْکِ، وَ الصَّلَاةَ تَنْزِیهاً لَکُمْ عَنِ الْکِبْرِ، وَ الزَّکَاةَ تَزْکِیَةً لِلنَّفْسِ، وَ نَمَاءٍ فِی الرِّزْقِ وَ الْجِهَادَ عِزّاً لِلْإِسْلَام‏»1 و نیز می‏فرماید: «وَ الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ مَصْلَحَةً لِلْعَامَّةِ» من این جمله را می‏خواهم توضیح بدهم که فاطمۀ زهرا سلام الله علیها می‏فرماید: خدای متعال امر به معروف و نهی از منکر را واجب کرده برای صلاح امت، اگر کسی بپرسد: چرا خدای متعال امر به معروف و نهی از منکر را واجب کرده است؟ جواب این است که فلسفۀ این حکم این بوده که اجتماع صالح بشود. یعنی صلاح اجتماع بستگی به امر به معروف و نهی از منکر دارد. ممکن است بنده شخصاً کاری انجام بدهم که برای خودم خوب باشد و زندگی سالمی داشته باشم و تک تک شما هم همین‏طور؛ امّا اگر جامعه می‏خواهد جامعۀ سالمی باشد و اگر امت باید امت صالحی باشد؛ امر به معروف و نهی از منکر لازم دارد. اگر امر به معروف و نهی از منکر ترک بشود آن جامعه و آن امت روی صلاح نخواهند دید، هر چند بعضی از افرادشان به خاطر کارهای شخصی خودشان نجات پیدا بکنند و به صلاح برسند. پس اگر بنا ست امّتی، جماعتی صالح باشد حتماً باید امر به معروف و نهی از منکر باشد.

نشانه‏های حکومت صالحان

خدای متعال در قرآن مجید فرموده «وَ لَیَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ یَنْصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِیٌّ عَزیزٌ»2 خدای متعال هر کسی که او را یاری کند، یاری می‏کند؛ خدایی یاری می‏کند که قوی هم هست، عزیز هم هست، لا یُغلَب است ولی در ادامه دارد «الَّذینَ إِنْ مَکَّنَّاهُمْ فِی الْأَرْضِ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّکاةَ وَ أَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَوْا عَنِ الْمُنْکَرِ»3

این‏که خدای متعال وعدۀ نصرت داده و گفته هر کس دین خدا را یاری کند ما هم او را یاری می‏کنیم، این‏ها کسانی هستند که اگر امکانات برایشان فراهم شود، اگر خدای متعال به آن‏ها تمکّن بدهد، اگر مثل زمان ما خدای متعال شرایطی را پیش بیاورد که حکومت اسلامی تشکیل بشود، یعنی حاکمان مسلمان جامعه را اداره ‏کنند؛ قرآن می‏گوید این‏هایی که اگر به آن‏ها تمکّن دادیم نماز را اقامه می‏کنند، زکات می‏پردازند و امر به معروف و نهی از منکر می‏کنند. یعنی شما حاکمانی که این جامعه را اداره می‏کنید، اگر می‏خواهید درست اداره بشود؛ باید نماز باشد، زکات باشد و همچنین باید امر به معروف و نهی از منکر باشد. خدای متعال شرایطی پیش آورده که ما در موقعیتی قرار گرفتیم که حکومتی اسلامی تشکیل دهیم و در رأس حکومت فقیه جامع الشرایط باشد؛ از این حکومت و از این دولت و از این مردم خواسته شده که نماز و زکات و امر به معروف و نهی از منکر را احیا کنند، امّا متأسّفانه نماز هست، زکات هست، ولی امر به معروف و نهی از منکری نیست.

مرحوم آیت اللّٰه شهید مطهری می‏گوید امر به معروف هم برنامه می‏خواهد، اگر بنا ست در جامعه امر به معروف و نهی از منکر باشد این هم مثل امور دیگر برنامه می‏خواهد، باید دور هم بنشینند، فکر کنند، برنامه‏ریزی کنند که از چه راهی وارد شوند مؤثّرتر است، از چه راهی وارد شوند که مردم هم کمک ‏کنند، ولی ظاهراً کسی به این فکرها نیست. گفته می‏شود اما کسی به فکر نیست و تا جامعۀ ما جامعۀ امر به معروفی و نهی از منکری نشود همین مشکلات هست که الآن هست و خدای نکرده ممکن است زیادتر هم بشود.

در روایات ما دربارۀ امر به معروف و نهی از منکر جملاتی هست که به زمان ما منطبق می‏شود. امام صادق علیه السلام در مذمّت آخر الزمان فرموده «رَأَیْتَ الرَّجُلَ یَتَکَلَّمُ بِشَیْ‏ءٍ مِنَ الْحَقِّ وَ یَأْمُرُ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَى عَنِ الْمُنْکَر»4 در آخرالزمان می‏بینی انسانی احساس وظیفه و احساس مسئولیت می‏کند و امر به معروف می‏کند نهی از منکر می‏کند «فَیَقُومُ إِلَیْهِ مَنْ یَنْصَحُه‏» یکی کنارش پیدا می‏شود می‏گوید آقا من تو را نصیحت می‏کنم به این کارها کاری نداشته باش. «فَیَقُومُ إِلَیْهِ مَنْ یَنْصَحُه ‏فِی نَفْسِهِ فَیَقُولُ هَذَا عَنْکَ مَوْضُوع‏» تو وظیفه‏ای نداری، بگذار هر طور می‏خواهد باشد. آیا الآن این‏طوری نیست؟ الآن در خیابانی که مغازه‏های فراوانی هست و مکرّر در مکرّر گناه انجام می‏شود، کسی صحبتی نمی‏کند؛ یکی هم صحبت کند آن یکی می‏گوید آقا به شما چه؟ اگر این طوری باشد که روز به روز بدتر می‏شود؛ شهر از این وضعی که دارد بدتر می‏شود! شخصی احساس مسئولیت می‏کند، امر به معروف و نهی از منکر می‏کند «فَیَقُومُ إِلَیْهِ مَنْ یَنْصَحُه ‏فِی نَفْسِهِ فَیَقُولُ هَذَا عَنْکَ مَوْضُوع‏» دیگری می‏گوید: تو وظیفه‏ای نداری، چه کار داری؟ همین که الآن می‏بینید بی‏تفاوت، همه نشسته‏اند تماشا می‏کنند، همه نشسته‏اند می‏بینند گناه می‏شود و چیزی نمی‏گویند.

«یَکُون‏ فِی آخِرِ الزَّمَانِ قَوْمٌ لَا یُوجِبُونَ أَمْراً بِمَعْرُوفٍ وَ لَا نَهْیاً عَنْ مُنْکَرٍ إِلَّا إِذَا أَمِنُوا الضَّرَر»5 البته گاهی ضرری هست که اگر آن ضرر باشد، امر به معروف لازم نیست. ولی ظاهراً در این روایت منظور این ضرر نیست. بلکه همین‏که برخوردی برایش دارد، همین‏که می‏بیند مشکلات در پی دارد می‏گوید اگر چیزی بگوییم، من را هم برکنار می‏کنند... برای خودشان رخصت و عذر می‏تراشند که آقا معذوریم، چه کار کنیم می‏خواهیم زندگی کنیم! همه دارند می‏بینند این مغازه فروشندۀ خانم دارد و افرادی که خانم نیستند هم می‏روند خرید می‏کنند. این خانم فروشنده از حیث حجاب وضع خوبی ندارد؛ این همسایه ‏هم می‏داند، آن همسایه هم می‏داند، سومی و چهارمی هم می‏دانند، این می‏گوید به من چه، آن هم می‏گوید به من چه و همین‏طور همین می‏شود که شده و روز به روز هم بدتر می‏شود.

از رسول خدا نقل شده «إِذَا أُمَّتِی تَوَاکَلَتِ الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْیَ عَنِ الْمُنْکَر» تواکل یعنی من به شما واگذار کنم شما به من؛ من می‏گویم او انجام بدهد، شما می‏گویید تو انجام بده. مردم می‏گویند آخوندها انجام بدهند، آخوندها می‏گویند مردم انجام بدهند؛ مردم می‏گویند دولت انجام بدهد، دولت هم می‏گوید مردم انجام بدهند، لذا «إِذَا تَوَاکَلَتِ الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْیَ عَنِ الْمُنْکَرِ فَلْیَأْذَنُوا بِالهَلاَکَ مِنَ اللَّهِ»6 این کار دنباله‏اش هلاک است.

این‏ها مسائلی است که اثر وضعی هم دارد؛ این طور نیست که کسی بگوید ما امر به معروف و نهی از منکر نمی‏کنیم و کاری به گناه دیگران نداریم! مکرّر عرض کردم در کتاب‏های اخلاقی ما هست، یا به عنوان روایت یا به عنوان توضیح که گناه مثل آتش می‏ماند؛ یک پاساژی را در نظر بگیرید این پاساژ سی تا سیصد تا حجره و مغازه دارد، یک مغازه آتش گرفته کمال نادانی است که همه بایستند تماشا بکنند بگویند که آتش همان حجره را خراب می‏کند و تمام می‏شود، نه آقا به حجرۀ بعد سرایت می‏کند، به حجرۀ بعد سرایت می‏کند چرا زود باید بروند خاموش کنند؟ برای این‏که یک قدری غفلت بکنند همۀ پاساژ را می‏گیرد. گناه این‏طور است، گناه آتش است.

هر روز سر خیابان می‏بیند 20 تا 30 تا مجلّه با عکس‏های ناجور گذاشته‏اند، حالا قانون مطبوعات چطور است که نمی‏توانند جلوی این عکس‏های ناجور را بگیرند نمی‏دانم! مجلّات مختلفی که از عکس‏های آنها پیداست داخل آن لااقل مطالب دینی نیست، اگر چیزهای دیگر نباشد، ولی هیچ کس حرفی نمی‏زند که آقا! این خوراک فکری مردم هست یا نه؟ این غذای روح مردم هست یا نه؟ چطور وقتی یک کبابی بخواهد گوشت مانده مصرف کند از این اداره و از آن اداره، این آقا و آن آقا پیگیری می‏کنند که تابلو بزنید و بگویید این تخلّف کرده، این برای چیست؟ برای این‏که ممکن است چهار نفر را مسموم کند؛ این مجله هم غذای مردم است، این مطبوعات غذای فکری مردم است، این که در رسانه‏ها نشان می‏دهند، این رادیو، تلویزیون غذای روح مردم اند، اگر در آن چیزهای ناجوری است که همه هم می‏گویند هست چه کسی باید اقدام کند؟ البته رادیو و تلویزیون برنامه‏های خوب و آموزندۀ فراوان هم دارند، ولی همه قبول دارند که در کنار آن چیزهایی هست که درست نیست. این بچّۀ من، بچّۀ شما پنج سالش است، ده یا پانزده سالش است، گاهی چند ساعت از تلویزیون استفاده می‏کنند، بالاخره این غذای روحی او هست یا نه؟ آیا کسی نباید صحبت بکند؟ اگر صحبت نکنیم همین است که می‏بینید؛ اگر هم فقط صحبت باشد، باز همین است، فقط صحبت کردن هم فایده ندارد.

... ما اگر در جهات دیگر پیشرفت کرده‏ایم ـ و هیچ کسی نمی‏تواند منکر بشود که ما پیشرفت داشتیم ـ در این جهت در جا زدیم یا عقب‏گرد کردیم؛ آمار رسمی می‏دهند که نزدیک 50درصد خانه‏ها ماهواره دارند! ماهواره با آن برنامه‏هایی که دارد و ما هم نشسته‏ایم تماشا می‏کنیم! 50 درصد می‏شود 60 درصد، می‏شود 70 درصد، می‏شود 80 درصد، دشمن هم که کارش دشمنی است، شب و روز فساد، شب و روز خلاف، عاقبت چه می‏شود؟ همین می‏شود که شده است.

البته موضوع عاشورای امام حسین، فاطمیۀ حضرت فاطمه این که کل کشور می‏گویند یا زهرا، می‏گویند یا حسین، این سرجای خودش؛ ولی کنار این باید برنامه‏های دیگر هم باشد، نمی‏شود فقط به این دل خوش کرد بگوییم همه چیز خوب است نه، «إِذَا أُمَّتِی تَوَاکَلَتِ الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْیَ عَنِ الْمُنْکَرِ فَلْیَأْذَنُوا بِالهَلاَک مِنَ اللَّهِ تَعَالَى» پیغمبر دارد از طرف خدا اعلام می‏کند، «بِئْسَ الْقَوْمُ قَوْمٌ یَعِیبُونَ الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْیَ عَنِ الْمُنْکَرِ»بد مردمی هستند که اگر کسی امر به معروف کند او را سرزنش کنند.

امر به منکر و نهی از معروف!

این روایت را وقتی انسان می‏شنود و می‏خواند می‏بیند کم کم دارد مصداق آن در جامعه پیدا می‏شود. «کَیْفَ بِکُمْ إِذَا لَمْ تَأْمُرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ لَمْ تَنْهَوْا عَنِ الْمُنْکَرِ»8 رسول خدا به اطرافیان فرمود ـ به تعبیر من ـ اگر روزی امر به معروف و نهی از منکر نکنید چه می‏شود؟ گفتند مگر می‏شود امر به معروف نکنیم؟ مگر می‏شود نهی از منکر نکنیم، که شما می‏فرمایید اگر یک روزی این‏طوری شد چه می‏شود؟ فرمود «کَیْفَ بِکُمْ إِذَا أَمَرْتُمْ بِالْمُنْکَرِ وَ نَهَیْتُمْ عَنِ الْمَعْرُوفِ» بالاتر از این می‏شود، امکان دارد که اصلاً به جای امر به معروف، امر به منکر کنند و به جای نهی از منکر، نهی از معروف کنند؛ کسی می‏خواهد درست زندگی کند، او را ملامت می‏کنند! یکی می‏خواهد از چیزهایی که می‏فهمد حرام است اجتناب کند، او را مذمّت و ملامت می‏کنند! «کَیْفَ بِکُمْ إِذَا أَمَرْتُمْ بِالْمُنْکَرِ وَ نَهَیْتُمْ عَنِ الْمَعْرُوفِ» عرض کردند مگر ‏چنین چیزی می‏شود؟ سومی بدتر است فرمود: «ذَلِکَ کَیْفَ بِکُمْ إِذَا رَأَیْتُمُ الْمَعْرُوفَ مُنْکَراً وَ الْمُنْکَرَ مَعْرُوفاً‏» من احتمال می‏دهم اولی علت دومی باشد، دومی علّت سومی.

وقتی امر به معروف ترک شد، نوبت به امر به منکر می‏رسد؛ وقتی امر به منکر شد، تقریباً قدری جلو برویم معروف، منکر می‏شود و منکر معروف می‏شود. ان شاء اللّٰه جامعه ما روز به روز به سمت اسلامی شدن و رعایت موازین الهی گام بردارد و شاهد تحقق ارزش‏های معنوی در جامعه باشیم.

 

پی نوشت:

1. بحار الأنوار، ج 29، ص223.

2. سورۀحج، آیه 40.

3. همان، آیه 41.

4. کافی، ج 8، ص40.

5. کافی، ج 5، ص55.

6. ؟؟؟

7. کافی، ج 5، ص 57.

8. همان، ص 59.

 

منبع:

کتاب گفتارهای فاطمی – سخنرانی هفدهم

(مجموعه سخنرانی های آیت الله رضا استادی در ایام فاطمیه سالهای ۱۳۸۴-۱۳۹۴)

Review Count : 0 Review

0/700
Change the CAPTCHA code