( 0. 0 )

مى توان حديث «لولاك لما خلقت الأفلاك و لولا عليٌّ لما خلقتك و لولا فاطمة لما خلقتكما» را از زاويه عليّت فاعلى هم نگريست و چنين معنا كرد: اگر جهت وحدت عالم نبود كثرت تحقق نمى يافت. سنخيت علت و معلول اقتضا مى كند كه ميان علت نخستين جهان كه واحد من جميع الجهات مى باشد و هيچ جهت تكثّر در او نيست و ميان معلولات عالم كه متكثرات و مختلفات مى باشند يك «جهت وحدتى» تحقق داشته باشد كه از جهتى ارتباط با وحدت كل و از جهتى تناسب باعالم كثرت داشته باشد واين امر فقط در عالم نفس متحقق است. «نفس» يك موجود دو لبه مى باشد كه در ذات از عالم ماده و محصول ماده، و در مقام فعليّت و كمال از عالم تجرد است. و هر نفسى را هم نمى گوييم بلكه نفس كاملى كه متكثرات را تحت نفوذ بگيرد و آن نفس طيّبه پيامبر صلى الله عليه و آله واهل بيت عليهم السلام است. مرحوم فيض كاشانى براى وساطت خلق و آفرينش عالم، نفس را به طور مطلق كافى دانسته است لكن به نظر من همان طور كه گفتيم هر نفسى نمى تواند اين همه قدرت را داشته باشد كه اين همه متكثرات را در بگيرد، به هرحال وساطت در ايجاد، نيز يك نوع عليّت فاعلى است و اين كار هر موجودى نيست، بلكه فقط نفوس پيامبر صلى الله عليه و آله و اهل بيت عليهم السلام هستند كه مى توانند اين مهم را به عهده بگيرند، شايد مرحوم فيض نيز اصل عالم نفوس را به اعتبار نفوس پيامبر و اهل بيت عليهم السلام واسطه مى داند.

پس اگر نفس پيامبر صلى الله عليه و آله نبود جهت وحدت عالم تحقق نمى يافت و آنگاه «كثرات» هم تحقق نمى يافتند. مرحوم سيد حيدر على آملى در كتاب خود آن جا كه در اشاره به حديث «لو لاك» مى گويد: «لولا جهة الوحدة ما تحققت الكثرة» به اين مطلب اشاره دارد.

معناى ديگرى نيز از كلمات مرحوم سيد حيدر درهمان كتاب1 استفاده مى شود، آن جا كه مى گويد: «عين الله هو الإنسان الكامل ينظر اللّه تعالى بنظره إلى العالم كما قال لولاك؛ چشم خداوند همان انسان كامل است كه خداوند با نگاه اوبه جهان مى نگرد همان طور كه فرموده: «لو لاك...». يعنى انسان كامل در مقام كمال به مقام وصل مى رسد و خداوند كه عالم را از طريق اسباب اداره مى كند از طريق انسان كامل عالم را اداره مى كند. همو در جاى ديگرى از كتابش2 فقط همين اندازه بيان مى دارد كه «پيامبر صلى الله عليه و آله واهل بيت عليهم السلام معدن علم و كمال و... هستند و همان طور كه در حديث آمده «لو لاك...».

و شايد اين جمله هم اشاره به همين معناى اخير باشد كه پيامبر صلى الله عليه و آله و اهل بيت عليهم السلام را در رده علّت فاعلى عالم ليكن نه در جهت خلق و آفرينش بلكه در جهت تكميل آن مى داند. در اين زمينه باز هم صحبت خواهيم كرد. اجمالا بگوييم كه فاعليّت، هم در وساطت ايجاد شى ء و تكامل آن، و هم جبران نقصهاى اختيارى و غير اختيارى آن، در همه اينها تصور دارد.

_________________________________

۱. جامع الاسرار، ص706.

۲. همان، ص381.

Review Count : 0 Review

0/700
Change the CAPTCHA code