( 4.4 امتیاز از 14 )

ریاحین ـ برشی از یک مثنوی بلند نذر «حضرت فاطمه معصومه» سلام الله علیها: چه ماهی در شب «قم» می درخشد

شجاع الدین ابراهیمی

نماز دیگری آغاز کردم

به سوی «شهر قم» پرواز کردم

به دوش دل علم باید گرفتن

به وصف «قم» قلم باید گرفتن

پی ام آیید پیک یاریم- من

نقیب زائران زاریم-من

به دوش دل علم بردار چون من

به سمت «قم» قدم بردار چون من

دمادم نوحه ای از کربلاگو

پیاپی «یاعلی» و «یارضا» گو

که روبر «حضرت معصومه» داری

تو اهل ایل اشکی - زرد و زاری

گل است او جلوه دار هر جمیله ست

به ایل شیعه «معصوم» قبیله ست

گل من در سبدهای سلام است

بهار عشق را «معصومه» نام است

سلام ای گریه را آواز و آهنگ

سلام ای بانوی عشق غزل رنگ

خدا داند که اشکم مثل پیک است

سلام من به دنبال علیک است

سلام سیب هستم- لک ندارم

جوابم می دهی من شک ندارم

حریم تو برای من ارم شد

گلاب گریه ام وقف «حرم» شد

ببخش الطاف قدسی روح و جان را

به دستم ده «مفاتیح الجنان» را

چه ماهی دارد آخر آسمانت

که عرشم گشته فرش آستانت

تو شمع خلوتی در محفل من

تو در شهر قمی نه- در دل من

چه میزان عاشق نعت «ولی »یم

همیشه شاعر «آل علی»یم

دوباره شعر من با ناله گویم

برایت از «فدک» از لاله گویم

بهشت ناله من لاله دار است

بهار «آمنه» دنباله دار است

«خدیجه» بانوی صاحب حرم بود

گل سرخ «محمد» در ارم بود

بجز «بی بی» نباشد آینه تر

ندیدم غیر «زهرا» آمنه تر

به عرش چشم مردم می درخشد

چه ماهی در «شب قم» می درخشد...

تعداد نظرات : 0 نظر

ارسال نظر

0/700
Change the CAPTCHA code
قوانین ارسال نظر