( 0. امتیاز از 0 )

محقق، مفسر، مترجم و پژوهشگر علوم و معارف قرآنی، با معرفی اجمالی از عظمت فکری، روحی، قلبی، ایمانی، اعتقادی و مقام عصمت صدیقهٔ کبری(س)، گفت: حضرت فاطمه(س) در هجده یا ۲۵ سال عمرشان، دارای مقام عصمت بودند از جمله عصمت فکری، اعتقادی، اخلاقی و عملی؛ به عبارت دیگر ایشان در طول عمرشان، یک بار فکر باطل نکردند، یک بار اخلاق ناروا به خرج ندادند، یک بار عمل خلاف انجام ندادند.

استاد حسین انصاریان در حسینیهٔ اهل بیت(ع) تهران، عظمت علمی و مقام عصمت حضرت زهرا(س) را با انبیای الهی هم تراز دانست و اظهار کرد: از وجود مبارک صدیقهٔ کبری(س)، دو خطبه، چند دعای بسیار مفصّل و روایات فراوانی باقی مانده است. امثال من که خدا توفیق داده و پنجاه سال است در آیات و روایات کار کرده ایم، به نظرمان می رسد که دو خطبهٔ ایشان را که من با تفسیرش در نهصد صفحه چاپ کرده ام، کتاب بسیار عالمانه ای به نام «ملکه اسلام» است. این کتاب هفتاد سال پیش در 150 صفحه نوشته شده بود و من از خانوادهٔ مؤلف اجازه گرفتم که این کتاب را کامل کنم. آنها هم با کمال بزرگواری اجازه دادند و حدوداً نهصد صفحه شد.

دانش حضرت زهرا(س) با دانش انبیای خدا هم تراز بوده است

وی افزود: به کارگیری لغات، تنظیم جملات این دو خطبه، مفاهیم آسمانی که در این خطبه گنجانده شده و دعاها و روایاتی که از حضرت نقل شده است، به نظر می رسد که اینها را امیرالمؤمنین(ع) نوشته اند، به حسن و حسین(ع) و به بعدی های خودشان سپرده اند؛ چون کسی در خطبهٔ مسجد نویسنده نبوده است و همه مخالف یا یار مخالفان بوده اند. خطبهٔ خانه را هم که از اوّلی مهم تر است، فقط خانم ها بوده اند و تندنویسی هم داخل آنها نبوده است. دعاها را هم که ایشان در جمعیت نخوانده اند و برای خانه بوده است. روایاتشان هم گاهی یا خطاب کرده اند یا به تنهایی فرموده اند، اینها همه ضبط و نوشته شد و باقی ماند. از مجموع این دو خطبه، دعاها و روایاتشان به راحتی درک می شود که دانش ایشان با دانش انبیای خدا هم تراز بوده است؛ یعنی به خاطر عظمت ، بلندی مقام و روحیهٔ ملکوتی و الهی شان، پروردگار عالم چشمه های دانش را از قلبشان جریان داده است.

پس از چهل شبانه روز پاکی، چشمه های حکمت از قلب جاری می شود

استاد انصاریان ادامه داد: در کتاب شریف «اصول کافی» که بعد از «قرآن»، «نهج البلاغه» و «صحیفهٔ سجادیه»، در رأس همهٔ تألیفات علمای اسلام است؛ با سند صحیح و قابل قبول ذکر شده است: «من اخلص لله اربعین صباحاً» کسی که خودش را چهل شبانه روز برای پروردگار خالص کند؛ یعنی هیچ نقطهٔ سیاهی در ظاهر و باطنش نماند؛ «جرت ینابیع الحکمة من قلبه» چشمه های حکمت از قلبش جاری می شود.

استاد حوزه در مورد مقام عصمت حضرت زهرا(س) گفت: «وَ یطَهِّرَکمْ تَطْهِیراً» دلالت بر مقام عصمت صدیقهٔ کبری(س) دارد و همهٔ بزرگان شیعه هم مقام عصمت را برای حضرت با این آیه ثابت کرده اند. اهل تسنن هم وقتی به این آیه می رسند، می گویند مصداق اَتَم این آیه، پیغمبر(ص)، امیرالمؤمنین(ع)، حضرت زهرا(س) و حسن(ع) و حسین(ع) است. البته بعضی هایشان عدهٔ دیگری را داخل می کنند که نمی شود دخول دیگران را در مصداق بودن این آیه با «یطَهِّرَکمْ تَطْهِیراً» قبول کرد؛ چون دیگران -زن و مردهایی که آنها داخل می کنند- اهل گناه و بی تقوا بودند، از خانه بیرون رفتن و چندهزار نفر را به کشتن دادند. برای اینها مقام طهارت نبوده است، چطور وارد این آیه می کنید؟ درحالی که خداوند متعال خلاف ارادهٔ خودش را از آیه رضایت ندارد که شما اراده کنید.

حضرت زهرا(س) در طول عمرشان یک بار فکر باطل نکردند

نویسنده کتاب «عبودیت و دینداری در پرتو قرآن» افزود: حضرت فاطمه(س) در هجده یا 25 سال عمرشان، دارای مقام عصمت بودند؛ هم عصمت فکری، هم عصمت اعتقادی، هم عصمت اخلاقی و هم عصمت عملی؛ یعنی ایشان در 25 یا هجده سال عمرشان، یک بار فکر باطل نکردند، یک بار اخلاق ناروا به خرج ندادند، یک بار عمل خلاف انجام ندادند و یک بار اخلاق نادرست نداشتند. بعد از درگذشت پیغمبر(ص)، ایشان دچار سنگین ترین حادثه شدند و ایشان را تحت فشار قلبی و روحی بسیاری قرار داد. در اصول کافی است که خدا فرشته ای را نازل کرد و با او صحبت کرد، آینده را برایش تعریف کرد و گفت: دختر پیغمبر، این اتفاقات خواهد افتاد و بنای دنیا هم همین است. ایشان مقداری آرام شد.

مقام علمی حضرت زهرا(س)

استاد انصاریان، علم حضرت زهرا(س) را نتیجهٔ اخلص لله عنوان و بیان کرد: کسی که چهل شبانه روز اخلص لله شود، «جرت ینابیع الحکمة من قلبه» است؛ حضرت فاطمه(س) که کل هجده یا 25 سال عمرشان، خالص خالص بوده اند، همان علمی که به انبیای اولوالعزم داده شد، همان علمی که بعداً به فرزندانش داده شد، همان دانشی که به پدر بزرگوارش پیغمبر(ص) داده شد، به ایشان هم داده شد. اگر آدم به اندازهٔ پیغمبر علم داشته باشد، لازم نیست او هم یک پیغمبر شود. نبوت و امامت مقام خاص است؛ حالا اگر پروردگار عالم کسی را به خاطر اخلاصش، علمی به اندازهٔ علم پیغمبر(ص) یا علم امام معصوم به او داد، هیچ دلالت بر این نمی کند که باید او هم پیغمبر یا امام باشد.

وی تصریح کرد: موسی بن عمران دارای مقام اولوالعزمی و کلیم الله بود، خدا طبق قرآن مجید به او می گوید: «وَاصْطَنَعْتُكَ لِنَفْسِي» (سورهٔ طه، آیهٔ 41)، من تو را به عنوان بندهٔ ویژه برای خودم انتخابت کرده ام، نه برای مردم. ایشان روزی به پروردگار عالم می گوید: خدایا! امروز کسی عالم تر از من در این کرهٔ زمین وجود دارد؟ پروردگار فرمود: بله زندگی می کند. گفت: خدایا! آدرس او را به من بده تا به زیارتش بروم و از او چیزی یاد بگیرم. خداوند متعال به او آدرس داد: منطقه ای به نام مجمع البحرین است که آن مرد عالم در آنجا زندگی می کند و خداوند علاماتی هم به موسی بن عمران(ع) فرمود که براساس آن نشانه ها و علایم رفت و آن مرد عالم را پیدا کرد. در قرآن هم ندارد آن مردی که عالم تر از موسی(ع) بوده، پیغمبر بوده باشد؛ فقط عالم بوده و از موسی(ع) عالم تر. این عالم سه چشمه از علمش را به موسی بن عمران(ع) نشان داد، هر سه را طاقت نیاورد! خیلی سنگین بود! بعد از اینکه اسرار آن سه چشمهٔ علم را برای او بیان کرد، قلبش آرامش پیدا کرد و بعد، آن مرد عالم طبق آیهٔ شریفه به او گفت: «هٰذٰا فِرٰاقُ بَینِی وَ بَینِک» (سورهٔ کهف، آیهٔ 78). من سه چشمه از علمم به تو نشان دادم و تو تحملش را نداشتی؛ من از تو خداحافظی می کنم و جدا می شوم، دیگر هم همدیگر را نمی بینیم.

علم صدیقهٔ کبری(س) هم علم انبیا، پیغمبر(ص) و فرزندانش بود

مبلغ عرصه بین الملل ادامه داد: علم صدیقهٔ کبری هم علم انبیا، پیغمبر(ص) و فرزندانش بود؛ به دلالت این آثاری که از حضرت باقی مانده است، ولی مقام نبوت به او داده نشد. عیبی ندارد که آدم نبی نباشد، ولی دانشی به اندازهٔ یک نبی یا به اندازهٔ انبیای الهی یا به اندازهٔ فرزندان امامش یا به اندازهٔ همسرش امیرالمؤمنین(ع) داشته باشد.

استاد انصاریان گفت: حضرت زهرا(س) در شکر و ثنای خداوند به ما یاد می دهد که این بخشش خدا به من به خاطر پاکی ام، درستی ام، صدقم، صداقتم، ایمانم و کرامتم است. سپس خداوند را در دو کلمه تعریف می کند و می گوید: «فالخیر فیه و هو اهله». و همچنین می فرماید: «و الحمدلله علی حجته البالغه لمن خلق ممن عطائه و ممن عصاه» یعنی من خدا را ثنا و سپاس می گویم که این عنایت، لطف و احسان را به من روا داشت تا به هیچ نعمتی از نعمت هایش که به من مرحمت کرده است، ناسپاس نبودم.

وی در مورد کافرین به نعمت الهی اظهار کرد: کفران نعمت یعنی آنچه به من از نعمت های معنوی و مادی عنایت کرده، یکی را در راه غیر رضایت خودش هزینه نکرده ام. خدا، پیغمبر، قیامت و ایمانم را خرج شخصیت خودم نکرده و هیچ چیز آن را در غیر راه او مصرف نکرده ام. بسیاری از افراد نعمت های معنوی خدا را هم در غیر راه خودش هزینه می کنند؛ نمازهای خوبی می خوانند؛ اما قرآن گفته است: «فَوَیلٌ لِلْمُصَلِّینَ * اَلَّذِینَ هُمْ عَنْ صَلاتِهِمْ سٰاهُونَ * اَلَّذِینَ هُمْ یرٰاؤُنَ * وَ یمْنَعُونَ اَلْمٰاعُونَ» (سورهٔ ماعون، آیات 4-7)؛ او عبادت را در مسیر غیر خودش و نماز من را در غیر راه عبادت من هزینه می کند؛ این پولی که به او داده ام، در معصیت هزینه می کند! به عنوان مثال تعطیلات عید برای خوش گذرانی و خیلی از گناهان دیگر، به خارج از کشور می رود. این کافر به نعمت پروردگار است؛ یا بدن خودش را به جای اینکه در مسیر مثبت و درست هزینه کند، چشمش را برای نگاه کردن به زشت ترین فیلم ها هزینه می کند. گوشش را برای شنیدن بدترین و زشت ترین سخنان و کلمات هزینه می کند؛ زبانش را صبح تا شب هزینه می کند که دویست سیصد فحش، حرف بیهوده، غیبت و تهمت از آن جاری می شود و این خرج کردن نعمت در غیر راه خودش است.

خداوند در روز قیامت از نعمت هایی که به بندگان داده، بازپرسی می کند

استاد انصاریان به سؤال خداوند از نعمت ها در روز قیامت اشاره و خاطر نشان کرد: خداوند در آیه 8 سوره تکاثر می فرماید: «ثُمَّ لَتُسْأَلُنَّ یوْمَئِذٍ عَنِ اَلنَّعِیمِ» من در روز قیامت، بدون شک از مجموع نعمت هایی که به شما داده ام، بازپرسی می کنم. چشم خود را کجا خرج کردی؟ گوش و زبانت را کجا هزینه کردی؟ زیبایی که به تو بخشیده بودم، کجا خرج کردی؟

استاد حوزه افزود: امام صادق(ع) می فرمایند: هرچه دختر زیبا و پسر خوش اندام و زیباروست، خدا آنها را در قیامت یک جا جمع می کند و به دخترها می گوید: خودتان را برای چه به راحتی در گناه انداختید؟ برای چه به راحتی رفتید و با چند پسر نامحرم ارتباط برقرار کردید؟ شب ها که برای اولیای من شب عبادت بوده، «شب مردان خدا روز جهان افروز است»، چرا شب نشینی گرفتید و پسر و دختر رقصیدید، کوبیدید و مست کردید؟ این نعمت زیبایی و بدن را برای چه اینگونه هزینه کردید؟ آنها یک دلیل می آورند که خودشان را معذور نشان بدهند، می گویند: خدایا! ما را زیبا آفریدی، نتوانستیم در کنار این زیبایی خیره کننده استقامت کنیم و زیبایی مان خرج گناه شد. خدا به فرشتگان می فرماید: مریم مادر مسیح را بیاورید که خیلی هم پیر نشد و از دنیا رفت. مریم هم از نظر سازمان خلقت، بسیار آراسته بود. خدا می گوید: این خانم در فلسطین و در مرکز یهودی نشین آن زمان زندگی کرده است که هرگونه فسادی در اوج بود و این قدر پاک ماند که من چهارمین پیغمبر اولوالعزم خود، عیسی(ع) را به او مرحمت کردم. چطور او با چهره اش به گناه نیفتاد؟

عذر بندگان نزد خداوند پذیرفته نیست

مترجم و مفسر علوم قرآنی گفت: پسران جوان هم همین حرف را به خدا می زنند که خیلی زیبا بودیم و در مقابل پیشنهادات دختران نمی توانستیم خودمان را نگه داریم. خدا می فرماید: یوسف را بیاورید! شما زیباتر بودید یا یوسف؟ او هفت سال در کاخ مصر و در تنهایی، درحالی که هیچ کسی را نمی دید، زلیخای زیبای عشوه گر طناز مصری او را به گناه دعوت کرد و جواب یک گناه زنا را نداد. هر وقت دعوتش کرد، گفت: معاذالله! من بندهٔ خدا هستم، او مرا می بیند و من در بستر زنا نمی روم که خدا من را در آنجا ببیند. حال چه عذری دارید از اینکه نعمت های من -نعمت عقلم، نعمت زیبایی تان، نعمت بدنتان، نعمت خورد و خوراکتان، نعمت لباستان و نعمت پولتان- را در راه غیر من هزینه کردید؟ قرآن می گوید: در قیامت عذر احدی را قبول نمی کنم و به مردم هم می گوید: «لاٰ تَعْتَذِرُوا اَلْیوْمَ» (سورهٔ تحریم، آیهٔ 7)، عذرخواهی نکنید؛ چون عذر شما پذیرفته نیست و قبول نمی کنم.

نتیجه هزینه کردن پول در راه خداوند

استاد انصاریان در مورد ارزش هزینه کردن نعمت ها در راه خدا، اظهار کرد: این جمله بسیار نوری است «الحمدلله الذی لم یجعلنی» یعنی خداوند را سپاس می گویم که مرا در مسیری رهایم نکرد که به من بگوید بندهٔ من، تو را نمی خواهم، مرا در مسیری رها نکرد که نعمت های وجود مقدس او را ناسپاسی کنم. همهٔ نعمت ها را در جای ویژهٔ خودش خرج کردم. نعمت که در جای ویژهٔ خودش خرج شود، عین عبادت است. یک نمونه اش را از سورهٔ بقره مثال می زنم. پروردگار در آیهٔ 261 سوره شریفه بقره می فرماید: «مَثَلُ اَلَّذِینَ ینْفِقُونَ أَمْوٰالَهُمْ فِی سَبِیلِ اَللّٰه کمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنٰابِلَ» کسانی که پولشان را به خاطر من به مستحق می دهند، کارشان مثل یک دانه و حبهٔ گیاه می ماند که درون زمین می کنند. یک دانه است که درمی آید، خوشه به وجود می آید که «فِی کلِّ سُنْبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّةٍ» در هر خوشه ای صد دانه قرار می گیرد. یک دانه به زمین می دهند، هفتصدتا برداشت می کنند. پاداش یک تومان یا یک دینار انفاق در راه من، هفتصد برابر است؛ ولی منِ خدا به این هفتصد برابر قناعت نمی کنم، «وَ اَللّٰهُ یضٰاعِفُ لِمَنْ یشٰاء» برای هرکسی بخواهم، هفتصدتا را هفت هزارتا می کنم، سپس می گوید: گاهی به غیر حساب پاداش می دهم و دیگر از عدد می گذرد. این هزینه کردن پول در راه پروردگار است.

تعداد نظرات : 0 نظر

ارسال نظر

0/700
Change the CAPTCHA code
قوانین ارسال نظر