( 4.2 امتیاز از 54 )

ریاحین : 

مفضّل بن عمر می‌گوید: به امام صادق علیه‌السلام عرض کردم: «حضرت فاطمه سلام‌الله‌علیها، چگونه به دنیا آمد؟» حضرت فرمود:

«آری! وقتی حضرت خدیجه سلام‌الله‌علیها با رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم ازدواج کرد، زن‌های «مکّه» از او دوری جُستند و دیگر بر او وارد نشدند و به او سلام نمی‌کردند و هیچ زنی را آزاد نمی‌گذاشتند تا بر او وارد شود! حضرت خدیجه سلام‌الله‌علیها از این ماجرا به وحشت افتاد، امّا جزع و غم و اندوه ایشان به خاطر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بود که مبادا به او آسیبی رسانند! وقتی حضرت خدیجه سلام‌الله‌علیها، به حضرت فاطمه سلام‌الله‌علیها حمل یافت؛ حضرت فاطمه سلام‌الله‌علیها، از درون با او سخن می‌گفت و او را تسلّی می‌داد و توصیه به صبر می‌نمود! حضرت خدیجه کبری سلام‌الله‌علیها، آن را از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم کتمان می‌کرد، پس روزی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم داخل منزل شد و سخن گفتن حضرت خدیجه سلام‌الله‌علیها با حضرت فاطمه سلام‌الله‌علیها را شنید.

 حضرت فرمود: ‌ای خدیجه! با چه کسی سخن می‌گفتی؟ عرض کرد: با فرزندی که در رحم دارم، او با من سخن می‌گوید و اُنس می‌گیرد! حضرت فرمود:‌ ای خدیجه! جبرئیل به من بشارت می‌دهد که او دختر است و از نسل طاهره با میمنت و برکت است! خدای تبارک و تعالی، نسل مرا از او قرار خواهد داد و زود باشد که پیشوایان دین را از نسل او گمارد و آنان را نمایندگان خود در روی زمین، بعد از سرآمدن وی، قرار دهد! همواره حضرت خدیجه سلام‌الله‌علیها بر این حال بود تا هنگام ولادت حضرت فاطمه سلام‌الله‌علیها فرارسید! زن‌های «قریش» و «بنی‌هاشم» را فراخواند که: بیایید و مرا در این هنگام، یاری کنید! در جواب او گفتند: تو نافرمانیِ ما کردی و سخن ما را نپذیرفتی و با حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم ـ یتیم ابوطالب علیه‌السلام، فقیری که مال نداشت ـ ازدواج کردی! ما هم نخواهیم آمد و عهده‌دار امر تو نخواهیم شد! حضرت خدیجه کبری سلام‌الله‌علیها، غمگین شد!

امّا در این هنگام، دید که چهار زن گندم‌گون و بلند بالا وارد شدند، مانند زن‌های «بنی‌هاشم»، حضرت خدیجه سلام‌الله‌علیها ترسید! یکی از آنان به سخن آمد و گفت: محزون مباش! ‌ای خدیجه! ما از طرف پروردگار تو آمده‌ایم و خواهران تو هستیم! من ساره هستم؛ این آسیه، دختر مَزاحم که رفیق تو در بهشت است؛ این مریم، دختر عِمران و این کلثوم، دختر موسی بن عِمران است. خداوند، ما را فرستاده تا در امری که بانوان در این وقت کمک کار یکدیگر می‌باشند، مددکار تو باشیم! یکی از آنان طرف راست حضرت خدیجه سلام‌الله‌علیها ایستاد؛ دیگری، طرف چپ او؛ سومی، جلوِ روی او و چهارمی، پشت سر او نشستند؛ پس حضرت فاطمه سلام‌الله‌علیها، پاک و پاکیزه به دنیا آمد! وقتی روی زمین قرار گرفت، نورش به خانه‌های «مکّه» تابید و در شرق و غرب زمین جایی باقی نماند، مگر آنکه آن نور در آن تابید! ده نفر حورالعین داخل شدند، هر یک با خود، طشتی از بهشت همراه داشت و اِبریقی از بهشت آوردند که در آن، آب کوثر بود.

 زنی که در جلوِ روی حضرت خدیجه سلام‌الله‌علیها نشسته بود، حضرت فاطمه سلام‌الله‌علیها را گرفت و او را روی دست خود، با آب کوثر شست‌وشو داد و دو جامۀ سفید بود که از شیر سفیدتر و از مشک و عنبر خوشبوتر می‌ماند. حضرت فاطمه سلام‌الله‌علیها را در یکی از آنها پیچید و دیگری را مقنعۀ او قرار داد، سپس وی را به سخن آورد. پس حضرت فاطمه سلام‌الله‌علیها، با گفتن شهادتین، به سخن آمد و گفت: «أشهد أن لا اله الا الله و أنّ أبی رسول الله سیّد الأنبیاء و أنّ بعلی سیّد الاوصیا، ووُلدی سادة الأسباط»؛ «شهادت می‌دهم به یگانگیِ پروردگار و رسالت پدرم، که سرور پیامبران می‌باشد و این‌که شوهرم، سرور اوصیاست و فرزندانم، سرور سبط‌های انبیا هستند!» سپس نام هر یک از حاضرین را برد و به آنان سلام کرد! آنان نیز به چهرۀ نازنین آن مولود پاک، خندۀ شادی کردند و حورالعین به یکدیگر بشارت دادند و اهل آسمان به ولادت حضرت فاطمه سلام‌الله‌علیها به یکدیگر بشارت دادند و در آسمان نور درخشنده‌ای پیدا شد، که ملائکه هرگز مثل آن را ندیده بودند! زن‌های بهشتی گفتند: بگیر!‌ ای خدیجه! این فرزند پاک و پاکیزه و با نشو و نمای خوب خود را، که در او و نسلش برکت قرار داده شده است! پس حضرت خدیجه سلام‌الله‌علیها، آن حضرت را گرفت و شاد و مسرور پستان به دهان او گذاشت و شیر جاری شد! حضرت فاطمه سلام‌الله‌علیها، هر روز به قدری رشد می‌کرد که اطفال دیگر در ماه چنین رشد می‌کردند و در ماه آن قدر رشد می‌کرد که اطفال دیگر در سال، این مقدار را رشد می‌نمودند!»1

پی نوشت:

1ـ مناقب آل ابی طالب علیهم‌السلام، مشیرالدیّن ابوعبدالله ابن شهر آشوب، ج 3، صص 118 و 119؛ الأمالی، شیخ صدوق، مجلس 87، ص 594؛ المستدرک علی الصحیحین، حاکم نیشابوری، ج 3، ص 156؛الخرائج و الجرائح، قطب‌الدین راوندی، ج 2، ص 524؛ بحارالأنوار، محمدباقر مجلسی، ج 16، ص 80 و ج 43، صص 2 و 3؛ عبقات الأنوار فی امامة الائمّة الاطهار علیهم‌السلام، سیّد میرحامد حسین هندی نیشابوری، ج 20، ص 240؛ عوالم، شیخ عبدالله بحرانی، ج 11، ص 43؛ ذخائر العقبی فی مناقب ذوی القربی علیهم‌السلام، محبّ‌الدین طبری، ص 44.

 

منبع: خصائص ام المومنین خدیجة الکبری

تالیف: حجت الاسلام والمسلمین حسین تهرانی

ناشر: طوبای محبت

تعداد نظرات : 0 نظر

ارسال نظر

0/700
Change the CAPTCHA code
قوانین ارسال نظر