( 4.8 امتیاز از 671 )

ریاحین ـ  یکی دیگر از کسانی که به عیادت زهرای مرضیه علیها السلام رفت، عباس؛عموی پیغمبر بود. به او گفته شد حال دختر پیغمبر خوب نیست و خود را ممنوع الملاقات کرده و به کسی اجازه عیادت نمی‌دهد. عباس اجازه ملاقات دریافت نکرد و به منزلش برگشت و کسی را نزد علی(ع) فرستاد که من از فاطمه گلایه دارم به عیادت او رفتم به من اجازه نداد با آن که گمان می‌کنم من احق و اولی از دیگران به عیادت او باشم.

 

حضرت علی(ع) به آن کسی که پیام عباس آورده بود، فرمود: به عمویم بگو فاطمه گمان کرده است از مهاجر و انصار که نقض عهد کردند، همراه او هستند و لذا به خاطر آنها اجازه نداده، من از ایشان معذرت می‌خواهم. فاطمه دختر پیغمبر است که حق او را نشناختند و وصیت پیغمبر را درباره او به عمل نیاوردند او مظلوم و بیمار است، امید است خداوند از ستمکاران انتقام بکشد و در دیوان عدالت خود حق او را بگیرد. ای عمو من از شما خواهش می­کنم از تصمیمی که نسبت به اجتماع مهاجر و انصار گرفته اید، صرفنظر کنید. فاطمه به من وصیت کرده بیماری و حتی مرگ او را از دیگران پنهان کنم.

چون خبر به عباس رسید، گفت: خدا رحمت کند پسر برادرم علی(ع) را نظر درستی داد. حقاً در خاندان عبدالمطلب مولودی بزرگتر و بابرکت‌تر از علی(ع) پس از پیغمبر به دنیا نیامده او در هر حال و هر کار سابقه درخشانی دارد و او اولین کسی است که به خدا و رسولش ایمان آورده است[1].

پی نوشت:

[1] امالی شیخ طوسی: ص96-کشف الغمه: ص149-البدایه والنهایه: ج5، ص285


منبع: کتاب قبر گمشده/ مرحوم حجت الاسلام داود الهامی

تعداد نظرات : 0 نظر

ارسال نظر

0/700
Change the CAPTCHA code
قوانین ارسال نظر